نافذ مىشود در ايشان نظر ربّ الارباب
مىشنواند ايشان را خواننده بسوى فصل خطاب، بر ايشانست لباس خضوع و فروتنى و زارى
تسليم و خوارى بتحقيق كه كم شده باشد در آن روز حيلها و بريده شود آرزوها.
و خالى
مىشود قلبها از فرح و سرور در حالتي كه ساكت باشند و ترسان باشد صوتها در حالتي
كه نهان باشند و رسيده شود عرق بدهان و بزرگ شود ترس از گناهان و مضطرب مىباشد
گوشها بجهت زجر و هيبت صوت ندا كننده بسوى حكم و خطاب فاصل در ميان حق و باطل و به
عوض دادن جزا به آن چه كردهاند از خير و شر در دنيا، و گرفتار شدن حذرناك عذاب و
عقاب و عطا كردن أصناف ثواب.
الفصل
الرابع
عباد
مخلوقون اقتدارا، و مربوبون اقتسارا، و مقبوضون احتضارا، و مضمّنون أجداثا، و
كائنون رفاتا، و مبعوثون أفرادا، و مدينون جزاء، و مميّزون حسابا، قد أمهلوا في
طلب المخرج، و هدوا سبيل المنهج، و عمّروا مهل المستعتب، و كشفت عنهم سدّف الرّيب،
و خلّوا لمضمار الجياد، و رويّة الارتياد، و أناة المقتبس المرتاد، في مدّة الأجل،
و مضطرب المهل، فيا لها أمثالا صائبة، و مواعظ شافية، لو صادفت قلوبا زاكية، و
أسماعا واعية، و آرآء عازمة، و ألبابا حازمة، فاتّقوا اللّه تقيّة من سمع فخشع، و
اقترب فاعترف، و وجل فعمل، و حاذر فبادر، و أيقن فأحسن، و عبّر