بر شما باد كه اين أخلاق فاضله را شيوه
سازيد و ملازم آنها شويد و در باره آنها بيكديگر رقابت كنيد، و اگر نتوانيد همه را
بحد كمال رسانيد بايد بدانيد كه دريافت خير اندك بهتر است از ترك خير بسيار.
علي گفتا كه بودم يك برادر
براه حق مرا خود يار و ياور
بزرگ آمد بچشمم ز ان كه دنيا
بچشمش بود خرد و خوار و بيجا
ز فرمان شكم سرپيچ و ناخواه
هر آنچش مينشد حاصل ز هر راه
وز آنچش حاصل آمد خورد كمتر
سخن كم گفت و بد خاموش أكثر
چه گفتي چيره بر گويندگان بد
دل هر سائل از حرفش خنك شد
شعارش ناتواني بود و مردم
شمرده ناتوانش بىتكلّم
بگاه جنگ شير بيشهاى بود
بدشمن همچو مار انديشهاى بود
نگفتي حجّتش جز نزد قاضي
نكردى سرزنش بيعذر ماضي
نكرد از درد خود بر كس شكايت
مگر دنبال بهبود و برائت
هر آنچه گفت در كردار آورد
نگفتي آنچه در كردار ناورد
چه حق بشنيد خاموشي گزيدى
شنيدن را بگفتن برگزيدى
چه اندر بر دو كارش جلوهگر شد
مخالف با هوايش در نظر شد
شما را باد اين اخلاق نيكو
رقابت بر سر آنهاست دلجو
اگر نتوان همه در دست آورد
نشايد ترك آنها يكسره كرد
التاسعة و
السبعون بعد المائتين من حكمه 7
(279) و
قال 7: لو لم يتوعّد اللَّه على معصيته لكان يجب أن لا يعصى شكرا
لنعمته.
المعنى
ظاهر هذا
الكلام أنّ حرمة العصيان شرعيّة و مورد وعيد من اللَّه، و لكنّ
التحقيق