7- لا يظهر حجته إلّا عند من يقضى بها و
يستفيد منها.
8- لا يلوم غيره حتّى
يسمع اعتذاره عمّا يوجب لومه، فربما دفع عن نفسه و منع من لومه.
9- لا يشكو من الوجع
إلّا عند بيان برئه من المرض.
10- يفعل ما
يقول، و لا يقول ما لا يفعل.
11- إذا سمع
الحق من خصمه سكت و لا يماري معه.
12- كان أحرص على
الاستماع من الخطباء و الوعّاظ من التّكلّم و جلب أنظار النّاس.
13- إذا دار
أمره بين أمرين مختلفين يختار ما يخالف الهوى، و يوافق العقل و
الهدى.
14- إن لم
يقدر على درك كلّ هذه الصفات و كمالها، يدرك ما تيسّر منها.
الترجمة
فرمود: مرا
در زمان گذشته برادرى بود در راه خدا، در چشمم بزرگ مىنمود كه در چشمش دنيا خوار
بود، و فرمان شكم را نمىبرد و آنچه نيافت نمىخورد و آنچه را يافت شكم را از آن
نمىانباشت، بيشتر عمرش خوش بود، و چون لب بسخن مىگشود بهر گوينده چيره بود، و
سخنش بدل خواستاران جا ميكرد و تشنهگى آنها را دوا ميكرد، ناتوان مىنمود و
ناتوانش مىشمردند، و چون هنگام كوشش جهاد مىرسيد بمانند شير بيشه مىجهيد و چون
مار گرزه دشمن را مىگزيد، دليل خود را در بر دادستان ابراز مىداشت، و كسى را
سرزنش نمىكرد در عملى كه عذرى توان داشت تا عذر او را بشنود، از دردى گله نمىكرد
مگر پس از بهبودى كه از آن حكايت ميكرد، هر چه مىگفت عمل ميكرد و نمىگفت چيزى را
كه بدان عمل نمىكرد و چون در سخن مغلوب مىشد حق را بطرف خود مىداد و خموشي
مىگزيد و ستيزه نمىكرد، و چون دو كار در برابرش رخ مىدادند مخالف هواي نفس را
انتخاب ميكرد.