مالا ابتلى بحفظه و فارق الرّاحة، و إن
وجد أهلا و ولدانا ابتلي بالنفقة و الحضانة و غيرهما من مفارقة نعم كثيرة، و لا
يدرك يوما من عمره إلّا
بانقضاء مثله منه، فيعين كلّ أحد على اقتراب منيّته.
الترجمة
همانا هر كس
در اين دنيا نشانه تير أجل است، و مصائب در يغماى او بر يكديگر سبقت جويند، با هر
جرعه نوشى گلوگيرى است، و با هر لقمهاى غصهاى وجود دارد، بنده را بهيچ نعمتي دست
نرسد جز با مفارقت نعمت ديگر، و بروزى از عمرش رو نكند جز با فراق روزي از مدّت
عمر خود، ما ياوران مرگ خود باشيم و جان ما هدف نابوديها است، از كجا اميد پايداري
داريم با اين كه همين شب و روزى كه بر ما مىگذرند چيزى را برنياورند جز اين كه
شتابا بر آن بتازند و بنيادش را ويران سازند و جمعش را پراكنده نمايند.
هر كه بينى هدف تير أجل ميباشد
بهر يغماى مصائب چه محل ميباشد
جرعهاى نوش نباشد كه در آن نيشى نيست
لقمهاى نيست كه خالى ز خلل ميباشد
نعمتي در نرسد جز بفراق ديگرى
روز كايد بر ما كسر أجل ميباشد
ما همه ياور مرگيم كازان مىترسيم
جان ماها هدف مرگ و زلل ميباشد
الثالثة و
الثمانون بعد المائة من حكمه 7
(183) و
قال 7: يا ابن آدم ما كسبت فوق قوتك، فأنت فيه خازن لغيرك.
المعنى
المقصود من
هذا الكلام ليس الاقتصار على الكسب و العمل بمجرّد تحصيل القوت و الاشتغال
بالبطالة و الكسل كما هو دأب الدراويش، بل المقصود عدم ادّخار