responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة نویسنده : هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله    جلد : 21  صفحه : 226

2- جان يقين و ايمان بحقائق را با دل پاك خود لمس كنند.

3- آنچه را خوشگذرانهاى هوسباز سخت و ناهموار شمارند، دلنشين و هنجار دانند.

4- بدانچه نادانان كور دل از آن در هراسند، انس و الفت دارند.

5- با تنهاى خاكي خود همراه دنيا هستند و جانهايشان باسايشگاه بلند قدس آويخته است. آنانند جانشينان خدا در روى زمينش و داعيان بر حق دينش آه و افسوس چه اندازه شوق ديدارشان را بر دل دارم.

كميل آن يار صاحب سرّ حيدر

نسب‌دار از نخع بر همكنان سر

بگفت از حال خود اين داستان را

ستايش گر امير مؤمنان را

كه دست من گرفت و برد صحرا

ز آهش خيمه‌گاهى كرد برپا

در آن صحراى خلوت عقده بگشود

ز در معرفت صحرا بر اندود

بگفتا اى كميل از حال دلها

بگويم با تو اسرارى مهنّا

همه دلها خزينه‌ى علم و دانش‌

هر آن دل بيش گيرد پرستايش‌

بخاطر در سپار آنچه‌ات بگويم‌

كه من اين راه را بهر تو پويم‌

همه مردم سه دسته، بيش و كم نيست‌

در اين تقسيم بر آنها ستم نيست‌

يكى خود عالم ربّاني آمد

يكى شاگرد وى كو ناجى آمد

سوم آن توده نادان حيران‌

مگس مانند در هر سوى پرّان‌

طرفداران هر بانك خرانه‌

برد هر بادشان هر سوى لانه‌

نتابيده بر آنها نور دانش‌

نباشد تكيه‌گاهيشان ز بينش‌

كميلا علم حق بهتر ز مال است‌

دليلش صاف چون آب زلال است‌

كند علمت تو را خود پاسبانى‌

ولى بر مال تو چون پاسبانى‌

هزينه كاهد از هر مال و دانش‌

ز آموزش بخود آرد فزايش‌

هر آنچه ساخته از مال باشد

چه رفت از كف همه پامال باشد

كميلا علم كيش حق انسان‌

كه انسان زان دهد انجام فرمان‌

نام کتاب : منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة نویسنده : هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله    جلد : 21  صفحه : 226
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست