و قوله 7: أو مشير إلى غيره
إشارة إلى الدّهريّة و بعض عبدة الأصنام ممّن لم يدخل في القسمين السّابقين.
و الحاصل أنّ
النّاس عند بعث النبيّ 6 كانوا على مذاهب مختلفة، و آراء
متفرّقة من اليهوديّة و النّصرانيّة و المجوسيّة و الدّهريّة و عبدة الأصنام و
غيرهم (فهداهم اللّه) سبحانه (به) 6 أى بنور وجوده (من الضّلالة) و الغواية (و أنقذهم
بمكانه) أى خلصهم و أنجاهم بكونه و وجوده (من) ظلمة (الجهالة) فانجلى به
عين قلوب العارفين، و اضمحلّ باطل الشّيطان بما جاء به من الحقّ اليقين.
الترجمة
پس بر اين
منوال منقضى مىشد قرنها و مىگذشت روزگارها، و از پيش رفتند پدران و از پس در
آمدند و خليفه شدند پسران، تا اين كه برانگيخت خداوند عالم محمّد بن عبد اللّه
6 را بجهت روا كردن وعده خود كه بانبياء گذشته داده بود، و
بجهت تمام فرمودن نبوّت خود در حالتى كه فرا گرفته بود بر پيغمبران عهد و پيمان او
را در حالتى كه مشهور و معروف بود علامات و صفات او در كتب سماويّه و صحف منزلة، و
در حالتى كه شريف و عزيز بود وقت ولادت او و حال آنكه اهل زمين در روز بعثت او
صاحبان ملل و مذاهب متفرقه بودند، و خداوندان هواها و رأيهاى پراكنده و صاحبان
راههاى مختلف در ميان، تشبيه كننده حق تعالى بمخلوقات خود و عدول كننده در اسماء
حسناى او و إشاره كننده بر غير او، پس هدايت و راهنمائى فرمود ايشان را بنور وجود
او از گمراهى، و خلاص فرمود آنها را بجهت هستى او از جهالت و نادانى.
الفصل
السابع عشر
ثمّ اختار
سبحانه لمحمّد 6 لقائه، و رضي له ما عنده فأكرمه عن دار
الدّنيا، و رغب به عن مقارنة (مقام خل) البلوى، فقبضه إليه