responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 266
شخصي بخواهد مردم را به وسيله زدن، پس راندن و يا مجروح كردن و كشتن، به كار معروفي وادارد، كه در اين صورت چنين امر به معروفي واجب نيست مگر به اجازه سلطان وقت كه براي رياست و حكومت بين مسلمانان نصب شده است ... و نهي از منكر نيز داراي اقسام سه گانه گذشته است . پس به وسيله دست اين است كه با توسل به زور و مجروح نمودن و لطمه وارد كردن، مردم را از منكرات باز دارد; و همان گونه كه در امر به معروف گفتيم نياز به اجازه سلطان دارد..."[1]

2 - "... اگر امر به معروف و نهي از منكر نياز به وارد كردن جراحت و كشتن پيدا كند، آيا واجب است يا نه ؟ برخي گفته اند: بلي، و برخي نه مگر با اذن و اجازه امام، كه به نظر ما نظر دوم صحيح تر و اصولي تر است ."[2]

در توضيح كلام اين دو بزرگوار بايد گفت : در صورتي كه اجراي معروف و جلوگيري از منكر بر ايراد ضرب و جرح مبتني باشد، آيا امر به معروف و نهي از منكر واجب است يا اينكه مشروط به اجازه امام است، دو نظر در اين زمينه وجود دارد. يك نظر بر اساس اطلاق ادله است [ كه به طور مطلق امر به معروف و نهي از منكر را واجب مي‌شمارد] و نظر ديگر بر اين اساس است كه اگر هركسي در چنين شرايطي بتواند خودسرانه عمل كند، موجب هرج و مرج شده و در برخي مراحل موجبات اختلال نظام را فراهم مي‌آورد.

در روايت جابر از امام محمد باقر(ع) آمده است كه آن حضرت فرمود: "منكر را با دلهايتان ناخوشايند بداريد و با زبانهايتان نهي كنيد و با اعمال قدرت پيشاني هاي كساني كه مرتكب منكر مي‌شوند را بكوبيد."[3]

و در روايت يحياي طويل، از امام جعفر صادق (ع) آمده است كه آن حضرت فرمود:

"خدا هرگز زبان را باز و دست را بسته قرار نداده بلكه آن دو را به گونه اي قرار داده كه هر دو با هم باز و هر دو با هم بسته مي‌گردند."[4]

پس اطلاق اين دو روايت و برخي از روايتهاي ديگر مقتضي آن است كه امر به معروف و نهي از منكر مشروط به اجازه حاكم نيست، كه در اين باره مي‌توان به باب سوم از ابواب امر به معروف و نهي از منكر كتاب وسائل الشيعه مراجعه نمود.

[1] نهايه شيخ طوسي / 300، كتاب امر به معروف و نهي از منكر.
[2] شرايع الاسلام 1 / 343.
[3] جابر عن ابي جعفر(ع): فانكروا بقلوبكم و الفظوا بالسنتكم و صكوا بها جباهم . (وسائل ‌403/11، باب وجوب امر به معروف ونهي از منكر، حديث 1)
[4] يحيي الطويل عن ابي عبدالله (ع): ما جعل الله بسط اللسان و كف اليد و لكن جعلهما يبسطان معا و يكفان معا. (وسائل ‌404/11، باب وجوب امر به معروف و نهي از منكر، حديث 2)
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 266
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست