البته در اينجا منظور از نسبت، فراتر از نسبت خويشاوندي است ; زيرا اگر نسبت ظاهري و فاميلي منظور بود، افرادي مانند ابوبكر و عمر هم با پيامبر6 نسبت داشتند و هر دوي آنها پدر زنهاي پيغمبر6 بودند، ابوبكر پدر عايشه بود و عمر هم پدر حفصه ; پس معلوم مي‌شود منظور از نسبت يك نحوه اتحاد روحي و معنوي و فكري با پيامبر6 است كه موجب شده است آن حضرت در آغاز ورود به مدينه علي (ع) را به برادري برگزينند و با ايشان عقد اخوت ببندند.

چگونگي آغاز رسالت

(فبلغ الرسالة صادعا بالنذارة )

(پس پيامبر6 رسالت خود را به مردم رساند در حالي كه آنان را آشكارا از عذاب الهي ترساند.)

"صدع" در اصل به معناي شكافتن است، از باب اين كه او سكوت را مي‌شكافد و چيزي اظهار مي‌شود كه جو غالب را دگرگون مي‌سازد. در آيه قرآن هم كه مي‌فرمايد: (فاصدع بما تؤمر) [1] يعني : "أظهر بما تؤمر" آنچه را كه مأمور شده اي اظهار و بيان كن .

در حقيقت رسالت پيامبراكرم 6 برخاسته از شرايط موجود جامعه آن روز نبود، بلكه برخلاف شرايط اجتماعي و جو حاكم و مسير طبيعي جامعه بود; و روي همين اساس ابلاغ رسالت توسط پيامبر6 و انذار مردم، جو غالب آن زمان را شكافته و سكوت محضي را كه حاكم شده بود شكست .

---