نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 91
كنيم اين ستايش در اثر نعمت حق تعالي است ; اگر خدا به ما هوش و ادراك نداده
بود كه بتوانيم درك كنيم، و زبان نداده بود كه بتوانيم او را حمد كنيم، نمي توانستيم
او را ستايش كنيم . پس اين ستايش كه از نعمت هاي خداست خودش احتياج به
ستايش ديگر دارد، و ما هيچ وقت نمي توانيم منتهاي ستايشي را كه شايسته است
نسبت به خدا انجام دهيم .
عجز بشر از شكر نعمت هاي حق تعالي
شكر هم همين طور است، براي اين كه همان شكري كه ميكنيم خودش نعمت
حق است ; زيرا خدا اراده، زبان و هوش به ما داده كه در نعمت هاي او فكر كنيم ;
پس اين شكر، خودش به شكري ديگر احتياج دارد و آن شكر به شكري ديگر و
همين طور هرچه جلوتر برويم اين تسلسل هست و ما هيچ وقت نمي توانيم شكر
حق تعالي را انجام دهيم .
از دست و زبان كه بر آيد ____ كز عهده شكرش به در آيد
حديثي از حضرت داود پيامبر(ع) است كه : "يا رب كيف اشكرك و شكري لك
نعمة اخري توجب علي الشكر لك"[1] پروردگارا من چطور ترا شكر كنم در حالي كه
آن شكر خودش نعمتي است كه اين نعمت باز يك شكر ميخواهد، و باز آن شكر
نعمت خود نعمتي است كه شكر ديگري ميخواهد. و نيز حديثي از
پيامبراكرم 6 است كه : "انت يا رب اسبغت علي النعم السوابغ فشكرتك عليها"
خدايا تو بر من لبريز كردي نعمت هاي زيادت را و من شكر كردم تو را براي اين
نعمت ها; "فكيف لي شكر شكرك"[2] ديگر چطور شكر شكر تو را بكنم كه اين
[1] منهاج البراعة، ج 1، ص 300; و بحارالانوار، ج 14، ص 40; و قريب به همين مضمون در بحار چاپ بيروت، ج 68، ص 36
[2] منهاج البراعة، ج 1، ص 300
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 91