responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 437
يكي است و مقصود اين است كه وجود ما يك مرحله مادي دارد و يك مرحله غير مادي، و پس از قطع علائق و روابط مادي مرحله تجرد و باطن آن ظهور پيدا مي‌كند كه نمونه آن خواب ديدن افراد است . و از اين دو عالم مثال به مثال در قوس نزول و مثال در قوس صعود تعبير مي‌كنند، يعني فيض الهي در قوس نزول در اثر تراوش از ذات حق تعالي اول به عالم جبروت رسيد و عقول مجرد محض موجود شدند، و سپس در مرحله متأخر - البته تأخر طولي و رتبه اي نه تأخر زماني يا مكاني - عالم ملكوت و مثال، و سپس عالم ناسوت به وجود آمد; بعد در قوس صعود، ماده در اثر تكامل به عالم ملكوت و از آنجا به عالم عقل و به مرحله فنا در ذات حق تعالي مي‌رسد.

خداوند در آن عالم مثال با وجود مثالي ما عهد و پيمان بست، و بعد هم كه از عالم ناسوت ماده جدا مي‌شويم باز آن عالم مثال را داريم و به آنجا برمي گرديم . يعني وجود مثالي ما يك نحو ظهوري در عالم ماده پيدا مي‌كند و سپس ماديت و ناسوت را رها مي‌كند و باز به عالم مثال يعني عالم برزخ مي‌رود كه نمونه اش عالم خواب است .

به طور خلاصه فلاسفه معتقدند كه منظور از عالمي كه در آن از انسان عهد و پيمان گرفته شده است و از نظر رتبه وجودي پيش از اين عالم است عالم مثال است . و اين كه به آن "ذر" مي‌گويند، مراد از ذر مورچه نيست بلكه ذر به حسب لغت به معني متفرق بودن است، و چون ما در عالم مثال برخلاف عالم مادي ناسوت هر كدام يك وجود جدا داريم و در حقيقت در آنجا پراكنده ايم تعبير به ذر شده است ; همان گونه كه در عالم برزخ كه عالم مثال در قوس صعود است وجود هر كسي به شكل پراكنده و جدا از ديگري است .
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 437
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست