نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 436
عالم ديگر داريم، چنانچه نسبت به بعد از مرگ اين معنا مسلم است كه ما پس
از مرگ به عالم برزخ و از عالم برزخ به عالم قيامت ميرويم . عالم برزخ همان
عالم مثال است و نمونه آن در اين عالم خواب است، چيزهايي كه در خواب
مشاهده ميشود و لذتها يا ناراحتي هاي آن همگي وجود مثالي دارند، موجودات
عالم خواب جسم هستند و طول و عرض و عمق دارند ولي جسم مادي نيستند و به
آن تجرد برزخي و مثالي گفته ميشود.
پس هر يك از ما، دو بدن دارد: يكي بدن مادي و ديگري مثالي، كه در باطن بدن
مادي وجود دارد و همان است كه در خواب فعال ميباشد و از بدن مادي
جدا ميشود.
بنابراين همان گونه كه هر فردي در دنيا علاوه بر وجود مادي يك وجود مثالي و
برزخي دارد كه در خواب ظاهر ميشود، قبل از اين كه در اين عالم موجود شود در
يك عالم ديگري يك وجود مثالي داشته است و به آن عالم ملكوت ميگويند و
نمونه هاي عالم ناسوت در آن موجود است منتها قبل بودن آن نسبت به اين عالم
طولي است - نظير قبل بودن علت نسبت به معلول - نه زماني، زيرا حركت و زمان در
عالم مجردات تصور نمي شود، و اين كه در قرآن آمده : (و كذلك نري ابراهيم
ملكوت السموات و الارض)[1] و ما ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان
ميداديم، مقصود عالمي است كه صفحه تمام نماي اين عالم است و هرچه اينجا
هست در آنجا منعكس است .[2]
عالم مثال در قوس نزول و صعود
پس ما يك عالم مثال پيش از ناسوت داريم و يكي بعد از آن، و در حقيقت هر دو