responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 233

اگر شما بگوييد: چرا موجودات عالم ماده هر كدام در زماني پيدا مي‌شوند و حال آن كه خدا تام الفاعلية است و اراده ازلي خداوند علت وجود اين عالم است، پس چرا اراده خدا كه از ازل هست من حالا به وجود آمده ام ؟ جوابش اين است كه خداوند نسبت به من هم قبل از وجودم از ازل علم و اراده داشته است و اراده او حادث نيست، زيرا خداوند محل حوادث نيست، منتها "قابل" كه من باشم شرايط وجودي كه برايم لازم است محقق نبود. من چون مادي هستم يك شرايط مادي لازم دارم تا موجود شوم، من اگر بخواهم موجود شوم بايد پدرم باشد و مادرم هم باشد و آنها نيز اگر بخواهند موجود شوند پدر و مادرشان بايد موجود شوند. به عبارت ديگر عالم ماده داراي حركت است و حركت امر تدريجي است، مراتب ماقبل و مابعد دارد. ذاتي حركت اين است كه گذشته و حال و آينده دارد، و اجزايش در آن واحد با هم جمع نمي شوند. براي شما مثالي مي‌زنم كه مطلب روشن شود:

فرض كنيد كه شما پايين پله ايستاده ايد و تصميم داريد به پشت بام برويد، شما از اول اراده رفتن به پشت بام را كرده ايد و همين اراده شما را به پشت بام مي‌برد، اما چون رفتن به پشت بام توقف به طي پله دهم دارد و طي پله دهم ممكن نيست مگر اين كه پله نهم طي بشود و پله نهم هم طي نمي شود مگر اين كه پله هشتم طي شود، يعني بايد از پله اول شروع شود تا به پله دهم برسد، پس صرف اراده شما براي اين كه روي پشت بام باشيد علت تامه براي بودن شما روي پشت بام نمي شود، بلكه شرايط و معدات مادي دارد و شرايط آن هم طي ده پله است و طي هر پله اي موقوف به طي پله قبلي است . بنابراين وجود شما در روي پله پنجم مثلا كه تأخير مي‌افتد براي اين است كه آن چهار تا پله از اجزاي علتش مي‌باشند، و تا اين علت كاملا موجود نشود معلول موجود نمي شود. پس در موجودات مجرد علت تامه وجودشان اراده حق است و حالت منتظره ندارند، اما در موجودات
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 233
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست