نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 234
مادي باز هم علتشان اراده حق است اما يك شرايط مادي دارند، و اين مسأله اي كه
چطور معلول از علت انفكاك پيدا ميكند در اينجا جوابش داده ميشود. ما كه
معلول حق هستيم به شرايط مادي محتاجيم و شرايط مادي هم به حركت
احتياج دارند و حركت هم تدريجي است، و اراده حق تعالي علت تامه نيست بلكه
مقتضي است و شرايط زماني ماده از اجزاي علت وجود ميباشند. بايد حركت در
مراتب مختلف ماده انجام شود تا تمام اجزاي علت تامه وجود موجود مادي
محقق شود. و لذا ميگويند ماديات مسبوق به ماده و مدت ميباشند و ماده حركت
و زمان ميخواهد، و زمان ميزان و مقدار حركت است . پس نقص در "فاعل" كه خدا
باشد نيست، بلكه نقص در "قابل" است ; يعني ما كه ميخواهيم قبول فيض حق
كنيم مشكل داريم ; چون مادي هستيم و محدوديم، حركتمان تدريجي و وجودمان
ضعيف است، و ضعف ما به همين است كه نمي توانيم ثابت بمانيم و وجودي
لغزنده داريم .
يكي از مسائلي كه در فلسفه خيلي مهم است و روي آن تكيه ميشود ربط
حادث به قديم است . با توجه به اين كه صفات خداوند عين ذاتش ميباشند و
علت وجود ماست، ما كه حادث هستيم چطور به قديم مربوط ميشويم ؟
در صورتي كه معلول از علت تامه قابل انفكاك نيست . اگر علت تامه موجود شد
معلول هم بايد موجود شود. نمي شود ما آتش را روشن كنيم ولي آتش حرارت
ندهد و بعد حرارت خود را بدهد، بلكه آتش علت حرارت است ; يا چراغ كه
روشن ميشود نورش همراه آن ميباشد.
در جواب اين اشكال كه در فلسفه عنوان ميكنند و در حقيقت بين معلول و
علت فاصله ايجاد شده است ميگويند: در موجودات مادي نقص در "قابل" است،
در "فاعل" نقص نيست . علم و اراده و قدرت خدا ازلي است و خدا از ازل هم
نسبت به ما اراده داشته، اصلا خدا اراده هاي مختلف ندارد. همه نظام موجود
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 234