نام کتاب : چهل حدیث (ترجمه الأربعون للشهید الأوّل) نویسنده : شهید اول جلد : 1 صفحه : 71
و سخن رسول اكرم 6 كه فرمود: «پروا
داشته باشيد از فراست و زيركى مؤمن.
زيرا كه او به نور
خداوند تعالى مىنگرد».
گفتم: اى پسر رسول خدا!
مرا از مسألهام خبر ده.
فرمود: مىخواهى از من
بپرسى كه چرا به هنگام درهم ريختن بتها بر بام كعبه، على 7 رسول خدا را
بر دوش نگرفت [بلكه پيامبر، على را به دوش گرفت]؟ با اينكه قوّت و قدرت على 7 در باب كندن قلعه خيبر و دور انداختن آن به چهل ذرع پشت سر خود، در حالى
كه چهل نفر نمىتوانستند آن را بر دارند [بر كسى پوشيده نيست].- و از طرفى رسول
خدا 6 بر اسب و شتر و الاغ سوار مىشد و در شب معراج بر براق
سوار گرديد.- و همه اينها در قوّت و قدرت بسى پايينتر از وى بودند؟
گفتم: به خدا سوگند همين
را مىخواستم بپرسم: اى پسر رسول خدا! جوابم بده. فرمود: على 7 در
پيشگاه پيامبر اكرم 6 شرف و فضيلتى [خاصّ] داشت. و به همين
جهت پا بر دوش آن حضرت نهاد و بدان وسيله آتش شرك را خاموش و هر معبودى جز خدا را
باطل نمود. و اگر على 7 پيامبر را براى ريختن بتها بالا مىبرد در آن
صورت پيامبر به واسطه على 7 مقام و مرتبت پيدا مىكرد و به وسيله او به
ريختن بتها دست مىيافت و اگر چنين مىبود على 7 افضل از او مىشد، [و
حال آنكه چنين نيست]. مگر نديدى كه على 7 فرمود: چون پا بر دوش رسول
خدا 6 نهادم، شرافت و مرتبت پيدا كردم تا جايى كه اگر
مىخواستم به آسمان برسم، هر آينه مىرسيدم.
- آيا ندانستى كه اين
چراغ است كه به وسيله آن در تاريكى راه يافته مىشود و شعاع نور از اصل نور است،
على 7 فرمود: «من از احمدم، همچون روشنايى كه از نور است»؟
- آيا ندانستى كه محمّد
و على- كه درود خدا بر آن دو باد- دو هزار سال پيش از
نام کتاب : چهل حدیث (ترجمه الأربعون للشهید الأوّل) نویسنده : شهید اول جلد : 1 صفحه : 71