نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 8 صفحه : 344
نزد مرد پيرى نشسته بود هر چه مالك مىپرسيد شافعى به آن مرد
مىگفت هم چنين جواب بگو تا چند مسأله را كه چنين جواب گفت مالك گفت تو هرگز چنين
نبودى بگو از كه شنيده او گفت از اين پسر مالك خوب متوجّه او شد و تعريف شافعى را
شنيده بود رو به او كرد كه تو شافعى نيستى گفت هستم مالك از كرسى به زير آمد و
شافعى را در بغل گرفت و با خود به خانه برد و گفت به او كه أولا بگو كه اين مسائل
را من احداث كردهام تو از كه شنيده گفت كه از موطأ ديشب همه را مطالعه كردم، ديگر
گفت به يك شب فاضل نمىتوان شد بگو تلمذ پيش كه كردى هر كسرا كه نام برد مالك گفت
او سهل است تا آن كه آخر گفت عمده درسهاى من نزد تلامذه و اصحاب جعفر بن محمد
الصادق (ع) بود مالك گفت مرا خلاص كردى اول بگو من نيز هر چه يافتم از بركت صحبت
آن حضرت يافتم.
و مالك كتابى دارد جدا
كه از حضرت صادق روايت كرده است علماى ما آن كتاب را روايت كردهاند از آن جمله
ابن ابى عمير نزد مالك خواند آن كتاب را، و صدوق در امالى و غير آن نقل كرده است
اين اخبار را و از اين جهت است كه عامه و خاصه هم از ابن ابى عمير روايت كردهاند
و جا حظ در كتبش از او روايت كرده است و گفته است اگر چه او را افضى است اما اصدق
الناس است.
و قانون اجلاء محدّثين
ما رضي اللَّه عنهم اين بود كه اگر از طرق ائمه هدى صلوات اللَّه عليهم حديثى صحيح
بود به اين معنى كه خود از ائمه هدى شنيده بودند يا نزد ايشان متواتر بود و همان
حديث را مالك بن انس يا انس بن مالك يا ابو هريره و امثال ايشان روايت كرده بودند
از جهة تاليف قلوب عامه و از جهة تقيه و از جهة الزام ايشان از ايشان روايت
مىكردند و بسيار بود كه
نام کتاب : لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه نویسنده : علامه مجلسی جلد : 8 صفحه : 344