responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لهوف منظوم یا معارج المحبة (منظوم فارسی لهوف) نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 38

برو از من بگو سلطان دين را

خليفه حق، امام راستين را

سفيرت در كف دشمن اسير است‌

نفس زن مرغ روحش در صفير است‌

به جرم عشقت اى سبط پيمبر

سراپا چاكم از شمشير و خنجر

برهنه تيغ خود آن بى‌حيا كرد

سرش را فارغ البال از نوا كرد

چو بال روح او جست از نشيمن‌

بدست شاه مردان كرد مسكن‌

نگون افكند نيكو پيكرش را

به پيش دشمن آوردى سرش را

(1)

عبيد اللَّه گفت اى پور حمران‌

تو را بينم زبون و لرز و لرزان‌

بگفتش گاه قتل اين دلارام‌

شد از سر هوش و از دل رفت آرام‌

يكى رو زشت مردى شد پديدار

كه شد از ديدنش دست و دل از كار

همى بگرفته با خشم و تغيّر

لب حيرت به دندان تفكّر

ولى از امرت اى بدخواه ياسين‌

به خواب آوردم آن چشم خدا بين‌

(2)

چو شد خاموش شمع بزم ايمان‌

بياوردند هانى را ز زندان‌

گرفتندش سر از پيكر به زودى‌

به جرم آنكه مهمان دار بودى‌

چو شد مسلم سوى گلزار جنّت‌

جهانى كرد پر آشوب و محنت‌

به پاى جثّه آن شاه جنگى‌

به بستند از عداوت پالهنگى‌

بدست كودكان شد پالهنگش‌

كشانيدند بر هر خاك و سنگش‌

فغان از عشق و رنج بى‌حسابش‌

كه جان بازى است، سطرى از كتابش‌

نام کتاب : لهوف منظوم یا معارج المحبة (منظوم فارسی لهوف) نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 38
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست