responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 79

اگر اوضاع را مساعد يافتم تو را صدا مى‌كنم تا بيايى.

قيس به مسجد پيامبر آمد و خطاب به آن حضرت گفت: يا رسول اللَّه! آيا من در امان هستم؟

حضرت فرمود: «بلى، هم تو و هم همراه تو كه در بالاى تپه است، در امان هستيد».

در اين هنگام، قيس گفت: «گواهى مى‌دهم خدايى جز خداى يگانه نيست و تو فرستاده او هستى».

آنگاه با پيامبر بيعت كرد و دنبال رفيقش رفت، حضرت به او فرمود: «اى قيس! قوم تو قوم من است. و آنها نزد خدا و رسولش كسى را دارند»[1].

تحقيق هرقل پادشاه روم از پيامبر 6

(1) 129- هرقل پادشاه روم، مردى از غسّان را به مدينه فرستاد تا اخبار پيامبر را به او برساند. و به آن مرد گفت: در سه كار او دقت كن و به من خبر بده:

1- روى چه چيز مى‌نشيند؟

2- در طرف راست او چه كسى قرار دارد؟

3- اگر توانستى به مهر نبوّت كه در بين شانه‌هايش قرار دارد، نگاه كن.

وقتى مرد غسّانى در مدينه به حضور پيامبر رسيد، پيامبر را ديد كه روى زمين نشسته و على بن ابى طالب- 7- در طرف راست قرار داشت و رسول خدا- 6- پاهايش را در آب چشمه‌اى فرو برده بود. از مردم پرسيد:

«شخصى كه در طرف راست او نشسته، كيست؟»، گفتند: پسر عمويش است. اين نشانه‌ها را نوشت ولى سفارش سوّم را فراموش كرد.

پيامبر به او فرمود: «بيا و چيزى را كه سرورت دستور داده، ببين».

پس به مهر نبوّت نگاه كرد و سپس به سوى هرقل روانه شد.


[1] بحار: 18/ 116، حديث 26.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 79
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست