نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 765
آوازه خوان سوار قايق شده و بيرون رفته است. پس آن عدّه با هم
مشورت كردند و گفتند: اين رفتار با امامت تناسب ندارد. و بعضى از ايشان گفتند: باز
گرديم و اموال را به صاحبانشان پس دهيم.
(1) ابو العباس محمّد بن
جعفر قمى گفت: بايستيد تا اين مرد باز گردد و خبر دقيقى از وضعيت او دريافت كنيم.
وقتى جعفر بازگشت، بر او وارد شدند و سلام كردند و گفتند: اى سرور ما! ما گروهى از
شيعيان هستيم كه اموالى براى امام حسن عسكرى- 7- آوردهايم. جعفر گفت:
آن اموال كجاست؟
گفتند: همراه ماست.
گفت: آنها را به من
بدهيد.
گفتند: نه! اين اموال
ماجراى عجيبى دارد.
گفت: از چه قرار است.
گفتند: اين اموال را
عدهاى از شيعيان يك دينار و دو دينار و سه دينار گرد آورده و در كيسهاى قرار
داده و بر آن مهر زدهاند و ما هر گاه مالى را خدمت امام حسن- 7-
مىآورديم حضرت به ما مىفرمود: همه مال فلان مقدار است، باز فلان شخص اين مقدار و
از ديگرى آن مقدار و تمام آن را مىگفت و مىفرمود كه نقش مهر چه مىباشد.
جعفر گفت: دروغ
مىگوييد! به برادرم چيزى را كه انجام نمىداد نسبت مىدهيد! اين علم غيب است!
آنها چون كلام جعفر را شنيدند به يك ديگر نگريستند، جعفر گفت: مال را نزد من
بياوريد، پاسخ دادند: ما اجير و وكيل ديگران هستيم و مال را تسليم نمىكنيم مگر با
نشانههايى كه از مولايمان ابو محمّد- 7- مىديديم و اگر تو امام هستى
براى ما دليل بياور، در غير اين صورت اموال را به صاحبانشان بر مىگردانيم تا هر
چه مىخواهند با آن بكنند.
راوى مىگويد: پس جعفر
نزد خليفه كه در سرّ من رأى بود رفته و از آنان شكايت كرد. وقتى آنان را حاضر
كردند، خليفه از آنان خواست كه مال را به جعفر بدهند، آنان گفتند: خداوند امور
امير را اصلاح كند، ما اجير و وكيل صاحبان اين
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 765