responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 766

اموال هستيم و مأموريم كه اينها را به كسى ندهيم مگر اينكه با علامت و نشانه‌اى معين و هميشه با ابو محمّد- 7- اين چنين رفتار مى‌كرديم.

(1) خليفه پرسيد: علامت و نشانه شما با ابو محمّد- 7- چه بود؟

گفتند: ابو محمّد- 7- نوع دينارها و صاحبان آنها و مقدار آنها را بيان مى‌كرد و بعد از اينكه چنين مى‌كرد، ما آنها را تسليم حضرت مى‌كرديم، ما بارها خدمت او رسيديم و نشانه ما با او اين بود و او اينك وفات نموده اگر اين مرد جانشين اوست بايد كارى را كه برادرش انجام مى‌داد قادر باشد، و الا ما اموال را به صاحبانش باز مى‌گردانيم.

جعفر گفت: اى امير! اينها مردمى دروغگو هستند و به برادرم دروغ مى‌بندند و اين علم غيب است.

خليفه پاسخ داد: اينان فرستاده ديگران هستند وَ (ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ‌) و بر رسول و فرستاده چيز جز رساندن پيام نيست.

راوى گويد: جعفر مبهوت گرديد و جوابى نيافت. آن گروه از خليفه خواستند تا شخصى همراه آنان بفرستد تا از شهر خارج شوند، خليفه هم نقيب و سرپرستى براى آنان معين كرد و همين كه از شهر بيرون رفتند و نقيب بازگشت، جوانى نزد ايشان آمد كه زيباترين مردم و گويا خدمتكار بود.

پس صدا زد: اى فلان! و اى فلان! و اى فلان! فرزند فلانى! مولاى خود را اجابت كنيد.

آنان گفتند: تو مولاى ما هستى؟

پاسخ داد: پناه مى‌برم بر خدا! من بنده مولاى شمايم، به سوى او برويد.

آنان گفتند: با او رفتيم تا اينكه داخل خانه ابو محمّد- 7- شديم.

آنگاه به خدا قسم! قائم- عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف- را در آنجا ديديم كه بر تختى نشسته، گويا پاره ماه است، حضرت لباسى سبز بر تن داشت بر او سلام كرديم و جوابمان را داد، سپس فرمود: تمام مال فلان مقدار است، فلان مبلغ براى فلان شخص است و همين طور تمام اموال را توضيح داد. بعد به توصيف لباس و توشه‌

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 766
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست