نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 760
پاسخ داد: فرزندش حسن و حسين، و ائمه را تا امام حسن عسكرى-
7- بر شمرد. سپس گفت: جانشين امام حسن- 7- را خودت بايد
بيابى و از او بپرسى و من در جستجوى او خارج شدم.
راوى ديگر اين روايت
«محمّد بن محمّد اشعرى» مىگويد: با غانم بن سعيد در بغداد بوديم به ما گفت: در
اين ماجرا دوستى او را همراهى مىكرده كه به دليل عدم توافق اخلاقى، از او مفارقت
كرده است.
غانم گويد: روزى در نهر
صراة (در بغداد) وضو ساخته و در باره آنچه بخاطرش سفر كرده بودم، مىانديشيدم كه ناگاه
شخصى آمد و به من گفت به سوى مولايت بشتاب و بلا درنگ مرا داخل منزلى- يا باغى-
كرد كه در آنجا مولايم- عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف- نشسته بود. وقتى مرا ديد
با من به زبان هندى سخن گفت و بر من سلام كرد و نامم را به من گفت و از تمام آن
چهل مرد، با نامشان پرسش كرد، سپس فرمود: امسال قصد سفر حج با اهل قم را دارى،
امّا امسال حج بجا نياور و به خراسان برو و سال آينده به حج مشرف بشو. آنگاه كيسه
پولى به من عطا نموده و فرمود: اين را در ميان توشهات قرار بده و در بغداد به
منزل كسى داخل نشو و هيچ كس را از آنچه ديدهاى آگاه مگردان.
محمّد گويد: ما از طريق
عقبه به سوى مكّه شتافتيم امّا موفق به حج نگشتيم و غانم به سوى خراسان رفت و سال
بعد عازم مكّه گرديد و حج بجا آورد و هدايايى براى ما فرستاد و به قم نرفت و به
سوى خراسان رفت و در آنجا وفات كرد، خدايش او را بيامرزد[1].
ملاقات با امام زمان
(عج)
(1) 22- از ابن بابويه
از محمّد بن موسى بن متوكل، از عبد اللَّه بن جعفر حميرى از ابراهيم بن مهزيار نقل
شده است كه گفت: وارد مدينه (مدينة النبى- صلّى اللَّه عليه
[1] كمال الدين، صدوق: 2/ 437، حديث 6. بحار: 52/
27، حديث 22.
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 760