نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 753
يهوديان، سرسختترين دشمنان پيامبر 6
(1) 18- ابو طالب ادامه
مىدهد: وقتى «بحيرى» خواست از محمّد- 6- جدا شود بشدّت
گريست و مىگفت: اى فرزند آمنه! مىبينم روزى را كه عرب از يك كمان به سوى تو
تيراندازى كنند و قطع رحم نمايند.
آنگاه به سوى من متوجه
شد و گفت: اما تو اى عموى محمّد! در مورد او نزديكى و قرابت را رعايت كن و وصيت
پدرت را در مورد او حفظ نما. و قريشيان به خاطر او تو را ترك خواهند كرد و تو باكى
نداشته باش و ممكن نخواهد شد كه تو آشكارا به او ايمان آورى. و از صلب تو پسرى به
دنيا خواهد آمد كه آشكارا به او ايمان آورد و به خوبى او را يارى نمايد و نام او
در آسمانها پهلوان گذاشته شده است و او شجاعى است كه موى جلو سرش ريخته است. و او
پدر دو جوان است كه شهيد مىشوند و او سرور عرب و ربّانى مىباشد و ذو القرنين
آنان است و در كتابها از ياران حضرت عيسى معروفتر است.
سپس گفت: اى پيامبر خدا!
چه خوب هستى و بويت چه خوب است؟ اى كسى كه در ميان پيامبران بيشترين پيرو را خواهى
داشت! و اى كسى كه ارزش نور دنيا از نور اوست! و اى كسى كه با ذكر او مسجدها آباد
مىشوند، مثل اينكه مىبينم چگونه لشكريان را فرماندهى مىكنى و عرب و عجم از روى
ميل و كراهت از تو اطاعت مىكنند. مثل اينكه مىبينم چگونه «لات و عزّى» را
مىشكنى و كليدهاى كعبه آن گونه كه تو اراده كنى قرار داده مىشود. چه بسيار از
پهلوانان قريش و عرب كه تو آنان را به خاك خواهى افكند، با توست كليدهاى بهشت و
آتش. سود بزرگ همراه توست و همين طور هلاكت بتان. تو آن كسى هستى كه قيامت برپا
نمىشود مگر اينكه تمام پادشاهان متواضعانه و ذليلانه به دين تو درآيند.
«بحيرى» پيوسته صورت و
دستان محمّد- 6- را مىبوسيد و مىگفت: اگر زمان تو را درك
مىكردم جلو تو شمشير مىزدم. به خدا سوگند! تو
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 753