responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 75

اخراج بتها از مسجد الحرام‌

(1) 120- امام صادق- 7- مى‌فرمايد: در مسجد الحرام 360 بت وجود داشت، در سال فتح مكه، پيامبر اكرم- 6- يك مشت شن برداشت و به طرف آنها پرتاب كرد و آيه: جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً[1] را خواند، تمام بتها به رو افتادند. حضرت دستور داد تمام بتها را از مسجد خارج كردند و شكستند.

و هنگامى كه وقت نماز ظهر رسيد، به بلال فرمان داد تا بالاى كعبه رفته و اذان بگويد:

عكرمه گفت: دوست ندارم صداى پسر رباح‌[2] را در بام كعبه بشنوم.

عتاب بن اسيد گفت: شكر كه پدرم زنده نيست و اين را نديد.

ابو سفيان گفت: من چيزى نمى‌گويم؛ چون مى‌ترسم اين ديوارها به محمّد- 6- خبر دهند.

پيامبر آنها را طلبيد. وقتى آمدند، عتاب توبه كرد و گفت: به خدا قسم يا رسول اللَّه! ما اينها را گفتيم. او مسلمان شد و پيامبر او را والى مكه نمود[3].

بعض وقايع جنگ تبوك‌

(2) 121- در جنگ تبوك تشنگى، مردم را تحت فشار قرار داد، گفتند: يا رسول اللَّه! دعا كن خدا ما را سيراب كند. حضرت دعا كرد و باران باريد و در صحرا، سيل جارى شد. قبيله‌اى در آنجا سكونت داشت لذا مردم گفتند: بنو ذراع‌[4] و بنو فلان، بر ما باران فرستاد! پيامبر فرمود: «آيا آنها را نمى‌بينيد؟».

خالد گفت: اجازه مى‌دهيد گردنشان را بزنم؟


[1] سوره اسراء، آيه 81.

[2] رباح؛ پدر بلال بود.

[3] بحار: 21/ 118، حديث 16.

[4] بنو ذراع اسم ستاره است.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 75
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست