نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 749
گفتند: او مرده است.
فرمود: خداوند «قس» را
بيامرزد كه در روز قيامت به تنهايى يك امّت است[1].
ويژگيهاى پيامبر 6
(1) 15- از ابن عبّاس
نقل شده است هنگامى كه پيامبر- 6- كعب بن اسد را خواست تا
گردن او زده شود و اين در جنگ بنى قريظه بود، به او نگاه كرد و فرمود: آيا وصيّت
«ابو حواس راهب» كه از شام آمده بود، براى تو سودى نبخشيد؟
ابو حواس گفت: به خاطر
پيامبرى كه در اينجا مبعوث مىشود، شام محل خمر و نان و ثنا را رها كردم و به مكان
خرما و فقر آمدهام. اكنون وقت بعثت اوست و از «مكه» قيام مىكند و به «يثرب» هجرت
مىنمايد. و او زياد مىخندد و زياد مىجنگد و به چند خرما كفايت مىكند و الاغ
بىزين سوار مىشود و در چشمانش سرخى هست و ميان دو شانهاش مهر نبوّت، شمشيرش را
بر گردنش مىگذارد و باكى ندارد كه با چه كسى ملاقات كند و حكومت او به هر جا كه
اسب و شتر برود مىرسد.
كعب گفت: همين طور است
اى محمّد! و اگر يهوديان بر من ايراد نمىكردند كه هنگام كشته شدن ترسيدهام، به
تو ايمان مىآوردم و تصديقت مىكردم، ولى بر دين يهود هستم. پس حضرت دستور داد تا
گردنش را بزنند[2].
مسلمان شدن مرد يهودى
(2) 16- يك نفر يهودى
نزد پيامبر اكرم- 6- آمد و گفت: اى محمّد! هيچ پيامبرى نبوده
مگر اينكه هامانى داشته است پس هامان تو كيست؟