نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 720
چيزى نيست كه خورشيد و ماه را از جاى خود جذب نمايد.
(1) همين طور نفس ما به
طور ضرورى علم پيدا مىكند كه در عالم چيزى نيست كه درخت را جذب كند يا چيزى كه
دريا را بشكافد و يا چيزى كه مردهها را زنده كند.
آهنربا چون در عالم بود،
نيازمندان جستجو كردند تا اينكه آن را يافتند و در آن عجايب و خاصيتهايى است و از
آن استفاده مىكنند و به وسيله آن تير را از بدن خارج مىنمايند. اگر در جهان سنگ
يا چيزى بود كه درخت را مىتوانست بكشد، از آهنربا گرانقيمتتر مىشد و مانند
جواهرات قيمت مىداشت و بر كسى مخفى نمىماند. مانند كيميا مىگرديد كه به خاطر
پربها و كمياب بودنش بر آن مثل مىزنند و مىگويند: «عزيرتر از كيمياست» و
پادشاهان بر اين سنگ نيز دست مىيافتند چنانچه بر داروها و زهرها و اشياى خيلى
كميابى دست يافتند. وقتى كه پادشاهان هيچ خبر و اثرى از آن ندارند، پس نمىشود
وجود داشته باشد. و اگر بود پس چگونه پيامبران و جانشينان آنان با فقر و
ناتوانيشان در دنيا و اينكه از مكانهاى آن بزرگان معلوم است و مدت زيادى از آن
بيرون نرفتند، دست يافتند.
وقتى پيامبر يا يكى از
امامان درختى را خواندند (و درخت آمد) سپس آن را به جاى خود برگرداندند، اگر آنان
آن درخت را با چيزى جذب كردند ولى بدون هيچ چيز برگرداندند، اين نيز معجزه بزرگى
است. و اگر در برگرداندن هم چيزى داشته باشند، اين محال است؛ زيرا ضد آن مىشود كه
جذب كرده؛ چون اگر جذب با چيزى باشد نمىتواند نگهداشتن و برگرداندن هم با آن باشد
براى اينكه بايد هم آورنده و هم برگرداننده باشد و اين محال است.
و اگر هم سنگى داشته
باشد كه جذب كند اين هم معجزه است؛ چون در عالم مثل آن نيست و خارج از عرف
مىباشد؛ مانند آمدن درخت به دعاى او. و خداوند براى موسى از سنگ آب جارى ساخت و
پس دوازده چشمه جارى شد، براى هر سبطى چشمهاى و از سنگ، نهرهايى جارى گرديد، پس
چون سنگ موسى خارج از آن عادتى بود كه در عالم هست، معجزه بود. همين طور جذب درخت؛
چون خارج از عادت هست دليل بر نبوّت مىشود. و در ميان حيله و سحر چيزى نيست كه
بشود
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 720