نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 673
و روشن است كه محمّد- 6- كتاب نخوانده
بود و نزد كسى شاگردى نكرده بود و اين براى دشمنانش معلوم بود، بعد براى آنان
داستان نوح و موسى و يوسف و هود و صالح و شعيب و لوط و عيسى و مريم را با طول و
تفصيلش تعريف مىكرد.
اهل كتاب هم اين سخنان
را رد نمىكردند و بر او ايراد نمىگرفتند و اين اخبار، اتفاقى نبود و خداوند
متعال به آن اشاره كرده است: ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ
إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ[1] و مانند اين
قصهها از قصههاى پيامبران و امتهاى گذشته[2].
(1)
اقوالى در دلايل اعجاز
قرآن
(2) بدان كه مسلمانان
اتفاق كردهاند بر دلالت قرآن بر نبوّت پيامبر- 6- و درستى
دعوت آن حضرت. و متكلّمان در چگونگى اعجاز قرآن هفت گروه شدهاند. عدهاى
گفتهاند: قرآن از اين جهت كه قديم است «معجزه» مىباشد و يا حكايت از كلام قديم و
عبارت از آن است، اين سخن فاسد است و نمىتواند از گروههاى مذكور محسوب شود.
1- نخستين سخن از آن
«سيد مرتضى» است كه گفته است: وجه اعجاز قرآن در اين است كه خداوند مردم را از
معارضه با آن باز داشته و علم به چگونگى نظم و فصاحت آن را از مردم گرفته است و
اگر خداوند آنان را باز نمىداشت مىتوانستند با آن معارضه كنند.
2- «شيخ مفيد- رحمه
اللَّه-» فرموده است: مردم به اين جهت نتوانستند با قرآن معارضه كنند كه آن در
مرتبه خارق العاده فصاحت بوده و مراتب بلاغت حدى و مرزى دارد، سخنى كه از آن گذشت،
معجزه و خارق العاده مىشود.
3- عدهاى گفتهاند:
اعجاز قرآن از جهت معناى صحيح و پيوسته و موافق عقل