نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 663
گفتم: سرور من! بعد از اين شما را نخواهم ديد؟
فرمود: اى حسن! اگر
خداوند بخواهد.
مىگويد: از حجّم برگشتم
و در مدينه به خانه امام جعفر صادق- 7- رفتم و آنجا ماندم، از آنجا فقط
براى سه چيز: تجديد وضو، خواب و وقت افطار بيرون مىآمدم و برمىگشتم. هنگام افطار
به منزلم برمىگشتم و كوزهاى را پر از آب مىديدم كه سر آن پيالهاى قرار دارد كه
در آن هر چه در روز به آن ميل داشتم وجود داشت، اين خوردنى. و لباس زمستان در
زمستان و لباس تابستان در تابستان براى من كفايت مىكرد، روزى آب را مىگرفتم و به
خانه مىپاشيدم و كوزه خالى را رها مىكردم و برايم طعام آورده مىشد، در حالى كه
به آن نياز نداشتم، ولى طورى نشان مىدادم كه همراهانم نفهمند[1].
فرجام دروغگويى در
حضور امام زمان (عج)
(1) محمّد بن شاذان از
كابلى نقل مىكند كه او را نزد ابو سعيد غانم بن سعيد هندى ديدم، گفت: از كابل در
حال شك و براى جستجو بيرون آمده و درستى اين دين را در انجيل يافته بود و با آن
خواسته است تا هدايت شود.
ابن بابويه مىگويد:
محمّد بن شاذان در نيشابور به من گفت: خبردار شدم كه او رسيده، مترصد شدم تا اينكه
او را ملاقات كردم و در باره داستانش از او پرسيدم، گفت: پيوسته در جستجوى دين حق
بود. تا اينكه در مدينه اقامت كرده است و قصد خود را به هر كس كه مىگفته او را
طرد و به همه معرفى مىكردند تا اينكه پير مردى از بنى هاشم به نام «يحيى بن محمّد
عريضى» را ديده و آن پيرمرد گفته است: چيزى را كه تو جستجو مىكنى آن در «صريا»[2] است. پس به
قصد «صريا» رفتم و وارد دهليز شدم كه آب پاشيده شده بود. پس خودم را بر پستويى