responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 661

و آن حضرت در پستوى خانه نشسته بود و در طرف راستش پرده‌اى بود، به او گفتم:

سرورم! چه كسى بعد از شما صاحب امر است؟

فرمود: پرده را كنار بزن، پرده را بالا زدم، كودكى كه قدش به اندازه پنج وجب و ده يا هشت ماهه يا مثل اينها بود خارج گرديد كه پيشانيش گشاده بود. و صورتش سفيد. چشمانش مانند درّ و دستش پر قدرت و در گونه راستش خالى وجود داشت.

و سرش مو دار بود. پس آمد و در زانوى امام حسن عسكرى- 7- نشست.

آنگاه حضرت به من فرمود: اين امام شماست. بعد پايين آمد و حضرت به او گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو. وارد خانه شد و من هم مشاهده مى‌كردم.

بعد از آن، حضرت به من فرمود: اى يعقوب! نگاه كن ببين در خانه كسى هست؟ وارد شدم و آنجا كسى را نديدم‌[1].

ناپديد شدن امام زمان (عج)

(1) جعفر بن معروف مى‌گويد: ابو عبد اللَّه بلخى براى من نوشت كه عبد اللَّه سورى گفت: به بستان بنى عامر رفتم و آنجا پسر بچه‌هايى را ديدم كه در بركه آب بازى مى‌كردند. نوجوانى را ديدم كه بر روى جانمازى نشسته و آستين خود را در دهانش گذاشته بود، پرسيدم: اين كيست؟

گفتند: «م ح م د بن الحسن» است و مانند پدرش بود.

محمّد بن صالح مى‌گويد: وقتى كه جعفر كذّاب بعد از رحلت امام حسن عسكرى در ميراث، نزاع مى‌كرد، امام زمان- 7- از جايى كه نمى‌دانستند بيرون آمد و گفت: اى جعفر! چرا به حق من تعرّض مى‌كنى؟! «جعفر» حيران و مبهوت شد، سپس حضرت ناپديد گرديد و بعد از آن، جعفر او را در ميان مردم جستجو نمود ولى پيدا نكرد. و هنگامى كه جده‌اش ام الحسن از دنيا رفت، وصيت كرده بود كه در خانه دفن شود ولى جعفر نزاع مى‌كرد و


[1] بحار الانوار: 52/ 25، حديث 17.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 661
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست