نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 660
(1)
اوصاف وليعصر (عج)
(2) محمّد بن حسن كرخى
مىگويد: از ابو هارون شنيدم كه گفت: امام زمان- 7- را (در كودكى) ديدم
كه صورتش مانند ماه شب چهارده مىدرخشيد و خط موئى از سينه و نافش كشيده شده بود و
لباس او را كنار زدم و او را ختنه شده يافتم. از امام حسن عسكرى- 7- در
اين مورد پرسيدم، فرمود: موسى- 7- نيز همين گونه متولد شد. و همچنين
است فرزند ما، ولى چاقو را بر آن مىگذرانيم تا به سنّت عمل كرده باشيم.
مردى از اهل فارس
مىگويد: به سامرّا رفتم و در خانه امام حسن عسكرى- 7- نشستم، بدون
اينكه اذن بخواهم مرا خواند و وقتى كه وارد شدم، سلام كردم و از من پرسيد: اى ابو
فلان! حالت چگونه است؟ مرا با كنيهام صدا كرد، سپس فرمود: اى فلان! اين بار اسم
مرا گفت، آنگاه از يك يك مردان و زنان خانوادهام پرسيد و من تعجّب كردم. بعد
فرمود: چه چيزى تو را به اينجا آورده است؟
گفتم: ميل در خدمت شما
بودن.
فرمود: در خانه باش، از
آن به بعد با خادمان در خانه بودم و وسائل آنان را از بازار مىخريدم و هنگامى كه
در خانه، مردان بود بدون اذن وارد مىشدم. پس روزى مىخواستم بر آن حضرت در اطاق
مردان وارد شوم، پس حركتى شنيدم كه ندايم كرد و گفت: از جاى خويش حركت نكن. جسارت
نكردم كه وارد شوم و يا خارج گردم كه ناگهان كنيزى با چيزى پوشيده آمد، سپس حضرت
ندايم كرد و فرمود: وارد شو. پس داخل شدم، كنيز را صدا زد، كنيز برگشت و به او
فرمود: باز كن، كنيز پارچه را كنار زد و كودكى را ديدم سفيد و زيبا روى، شكم او را
باز كرد، ديدم خط مويى از سينه تا ناف او كشيده شده است كه آن مو سبز بود نه سياه.
حضرت فرمود: اين «صاحب امر» شماست.
يعقوب بن منقوش مىگويد:
خدمت امام حسن عسكرى- 7- وارد شدم
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 660