(1) عيسى- 7-
وقتى كه به هفت يا هشت سالگى رسيد به مردم مىگفت كه چه مىخوردهاند و چه چيزى را
در خانههاى خويش ذخيره كردهاند. و ائمه اطهار- :- نيز از نيازها و
نيتهايى كه مردم در قلوبشان داشتند، خبر مىدادند. و از آنچه در خانههاى خود
انجام مىدادند و از آنچه كه در نهان به آن توافق مىكردند و از حالات باطنى آنان
خبر مىدادند، قبلا ذكر اين گذشت.
عيسى- 7-
مردى را به سوى روم فرستاد و او هر كس را مداوا مىكرد سالم مىشد. پس پسرى را بر
او وارد كردند كه حدقه چشمش فرو رفته بود و هيچ چيز را نمىديد، پس دو تكه گل
برداشت و در چشمان او گذاشت و دعا كرد كه ناگهان چشم او خوب شد و همه چيز را رؤيت
مىنمود، پادشاه روم او را در بهترين منزلها جا داد و پزشك پادشاه شد و همه به جهت
او ايمان آوردند.
ائمه اطهار- عليهم
السّلام- هم دستانشان را بر صورت نابينا مىگذاشتند و مىكشيدند، پس بينا مىشدند.
بلكه اكنون هم برخى از نابينايان بر ضريحهاى مقدّس آنان وارد مىشوند و توسط آنان
از خداوند شفاى خود را طلب مىنمايند و بينائى خود را به دست مىآورند.
حكايت فرستادگان حضرت
مسيح (ع)
(2) حضرت مسيح مرد ديگرى
را گسيل داشت و به او تعليم داد دعايى را كه با آن مرده زنده مىشد، آن مرد رفت و
وارد روم شد و گفت: من از طبيب پادشاه، دانشمندتر هستم، پادشاه سخن او را شنيد و
گفت: او را بكشيد، ولى طبيب به پادشاه گفت: اين كار را نكن بلكه او را بياور اگر
ديدى كه خطا كرده آن وقت او