نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 651
امام- 7- فرمود: من آنها را مىپردازم، ولى او
توجهى به حضرت نكرد و از نزد حضرت خارج شد.
باز امام موسى- 7- او را خواند و به او گفت: از خدا بترس و اولادم را يتيم نكنى. و دستور
داد به او سيصد دينار و چهار هزار درهم پول بدهند. اما وقتى كه او رفت، حضرت
فرمود: مىرود تا در باره خون من سعايت كند.
به حضرت گفتند: اين را
مىدانى و به او نيكى مىكنى؟! حضرت فرمود:
پدرم از پدرش از رسول
خدا- 6- نقل مىكرد وقتى كه صله رحم قطع شد، بعد وصل شد،
دوباره كسى كه آن را قطع كند، خداوند از او مىبرّد. من بعد از قطع رحم، خواستم به
او صله نمايم تا وقتى كه دوباره او قطع رحم كرد، خداوند هم از او ببرّد. همين گونه
هم شد، او به سوى بغداد رفت و به خليفه گفت كه از شرق و غرب عالم اموالى به سوى
«موسى بن جعفر» مىآيد و ملكى را به قيمت سى هزار دينار خريده و آن پولها را حاضر
ساخته است. و صاحب ملك گفته است فقط نقد مىگيرم، او همه را نقد داده است!!! هارون
الرشيد دستور داد دويست هزار درهم به او بدهند و او را براى گرفتن ماليات به اطراف
فرستاد. امام موسى بن جعفر- 7- دعا كرد كه از آنها بهره نبرد، پس شكم
على بن اسماعيل بريده شد و امعاء و احشائش بيرون آمد و نتوانستند آنها را
برگردانند. آن اموال وقتى رسيد كه او در حال جان كندن بود، پس گفت: من با اينها
چكار كنم در حالى كه در حال مردن هستم! لذا نتوانست از آنها استفاده كند و مرد[1].
(1)
حكايت حضرت عيسى (ع)
با معلم خود
(2) هنگامى كه حضرت
عيسى- 7- متولد شد، وقتى دو روزه بود مانند كودكان دو ماهه نشان مىداد
و هر يك از امامان ما نيز چنين بودند، در يك روز به