نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 646
«قارون» به زنى كه صاحب جمال بود، ثروت انبوهى زيادتر از صد
هزار درهم داد براى اينكه در ميان بنى اسرائيل بايستد و بگويد: «موسى مرا به سوى
خود خوانده است». آن زن آمد و ايستاد در حالى كه موسى و قارون هم با زينت آلات خود
بود، گفت: «اى موسى! قارون به من صد هزار درهم پول داده است تا در ميان بنى
اسرائيل بايستم و بگويم: تو مرا به سوى خود خواندهاى، به خدا پناه مىبرم!».
همين طور مردمى بر
امامان آل محمّد- 6- مسلط مىشدند و آنان را اذيت مىكردند و
به آنان عيوب و دروغهايى نسبت مىدادند و هنگامى كه از جانب بنى عباس كسى بر آنان
موكل مىشد، بر حال آنان اطلاع پيدا مىكرد و پاكى آنان را مىديد و به آنها ايمان
مىآورد و از بنى عباس بيزارى مىجست، مگر اينكه خبيث الاصل و زنازاده باشد.
(1) و موسى- 7- هم وقتى از قارون اذيت ديد كه هر روز با زينت آلات خود بيرون مىآمد و به
زمين گفت: «او را بگير» پس زمين او را گرفت و بلعيد و به تدريج او را پايين برد؛
چنانچه خداوند متعال مىفرمايد: فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ[1].
همين طور «سراقة بن
مالك» وقتى كه رسول خدا- 6- از مكه به سوى مدينه هجرت
مىكرد، به قصد از بين بردن رسول خدا- 6- و اسارت او از مكه
بيرون آمد، موقعى كه به آن حضرت رسيد، پيامبر دعا كرد و زمين پاى جلو اسب او را
گرفت و پاهايش فرو رفت، «سراقه» وقتى اين گونه ديد گفت:
اى محمّد! به من امان
بده. حضرت فرمود: اى زمين! رهايش كن، آنگاه پاهاى اسب آزاد گرديد.
متوكل به نديمانش گفت:
كار على النقى مرا خسته كرده است، چون هر چه كردم با من شراب بنوشد و همنشينى كند
نپذيرفت. نديمانش گفتند: اين برادرش موسى است كه اهل لهو و لعب و شرب خمر مىباشد،
او را احضار كن و مشهورش
[1] يعنى:« ما او و خانهاش را در زمين فرو
برديم»،( سوره قصص، آيه 81).
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 646