responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 585

حضرت فرمود: اگر آن را به جايى كه برداشتى برگردانى، خداوند در عوض آن به تو بهشت مى‌دهد و اگر برنگردانى، خداوند در عوض، دوزخ را به تو خواهد داد.

آن مرد برخاست و مرواريد را به جايش برگرداند. خداوند آن را تبديل به سنگ نمود به همان صورتى كه قبلا بود. برخى مى‌گويند: آن مرد «ميثم تمار» بود. و برخى مى‌گويند: او «عمرو بن حمق خزاعى» بود[1].

على (ع) و چشمه «راحوما»

(1) 59- قتيبة بن جهم مى‌گويد: وقتى على- 7- وارد سرزمينهاى صفين شد، به دهكده‌اى برخورد به نام «صندوداء» و از آن عبور كرد و در زمين خشك و بى‌آبى فرود آمد. مالك (بن حارث) اشتر گفت: در زمينى فرود آمدى كه آب ندارد. حضرت فرمود: خداوند در اينجا از آبى ما را سيراب مى‌كند كه از ياقوت صافتر و از برف سردتر است. از گفته آن حضرت، شگفت‌زده شديم.

حضرت ايستاد و فرمود: اى مالك! تو و يارانت زمين را بكنيد. ما زمين را حفر كرديم پس به سنگ سياه بزرگى برخورديم كه روى آن حلقه‌اى بود كه مانند نقره مى‌درخشيد. نتوانستيم آن را از جا برداريم. حضرت على- 7- فرمود:

«خداوندا! از تو مى‌خواهم مرا با بهترين يارى، كمك نمايى» و به زبانى سخن گفت كه پنداشتيم زبان سريانى است. آنگاه آن سنگ را برداشت و دور انداخت.

آب گوارا و زلالى آشكار شد. از آن نوشيديم و حيواناتمان را هم سيراب نموديم.

سپس حضرت آن سنگ را به جاى اولش بازگرداند و به ما امر فرمود تا روى آن خاك بريزيم. و ما چيزى نگذشت كه آن را پوشانديم.

حضرت فرمود: چه كسى مى‌داند محل آن چشمه كجاست؟ گفتيم: همه ما مى‌دانيم. برگشتيم، به نحوى كه آن مكان از ديدگانمان پنهان شد. به دير راهبى رسيديم. پس نزديك رفتيم و پرسيديم: آب دارى؟ راهب ما را با آب تلخى سيراب‌


[1] بحار: 41/ 259، حديث 20.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 585
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست