نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 570
دلسوزى حيوانات نسبت به فرزندان خود
(1) 34- از صفّار و ابو
بصير و او از عبد العزيز روايت كرده است كه گفت: همراه حضرت سجّاد- 7-
به مكه مىرفتيم. وقتى به «أبواء» مشرّف شديم، حضرت سواره بود و من پياده، به گله
گوسفندى برخورديم. ميش مادّهاى از گله عقب مانده بود و بر سر برّهاش سر و صدا
مىكرد، وقتى برّهاش برمىخاست، ميش هم صدا مىكرد تا برّه به دنبال او بيايد.
حضرت فرمود: اى عبد
العزيز! آيا مىدانى اين ميش مادّه به برّهاش چه مىگويد؟ گفتم: نه به خدا!
فرمود: آن ميش مىگويد: به گلّه ملحق شو؛ چرا كه خواهرت وقتى يك ساله بود همين جا
از گله جا ماند و گرگ او را خورد[1].
سفارشات پيامبر 6 به
اصحاب خود
(2) 35- .. از امام حسن
مجتبى- 7- و نيز حذيفه بن يمان است كه:
حضرت پيامبر- 6- با يارانش نشسته بود كه بادى از غرب وزيدن گرفت، حضرت به باد
فرمود: اى باد! برادرانمان را به تو مىسپارم، آنها را به ما باز گردان.
باد گفت: به من دستور
داده شده از شما اطاعت نمايم. حضرت سفرهاى كه به وى اهدا شده بود را خواست و آن
را پهن كرد. سپس حضرت على- 7- را صدا زد و بر سر سفره نشاند. آنگاه ابو
ذر، مقداد بن اسود، عمار بن ياسر [و سلمان]، طلحه، زبير، سعد بن ابى وقاص، عبد
الرحمن بن عوف، ابو بكر، عمر و عثمان را نيز صدا زد و بر سر سفره نشاند و فرمود:
شما به جايى خواهيد رفت
كه در آن چشمه آبى است، پياده شويد و وضو بگيريد و دو ركعت نماز بخوانيد و پيغامى
كه به شما داده مىشود را، به همان