responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 549

و وقتى كه امامت به او رسيد، خداوند متعال وى را با 313 نفر از فرشتگان به تعداد «اهل بدر» يارى مى‌كند و همراه آنها هفتاد مرد و دوازده تن نقيب است. و آن هفتاد نفر را به مناطق مختلف مى‌فرستد تا مردم را به سوى او بخوانند و خدا براى او در هر جا چراغى قرار داده تا با آن اعمال آنها را مشاهده كند[1].

هيبت امام حسن عسكرى (ع)

(1) 70- امام حسن عسكرى- 7- در هر دوشنبه و پنجشنبه بر مركبى سوار مى‌شد و به دار الخلافه مى‌رفت و روز بار عام، مردم زيادى آنجا جمع مى‌شدند و خيابان پر از چهارپايان مى‌گشت و براى يك نفر هم جا نمى‌ماند. وقتى كه امام عسكرى مى‌آمد شيهه اسبان و سر و صداى مردم ساكت مى‌شد و حيوانات كنار مى‌رفتند و راه باز مى‌شد و نيازى نبود كه آن حضرت توقف نمايد. مى‌رفت و وارد مى‌شد و وقتى كه مى‌خواست خارج شود، دربانان بانگ مى‌زدند: مركب ابو محمّد- 7- را بياوريد. باز سر و صداى مردم و حيوانات فروكش مى‌كرد تا اينكه حضرت مى‌رفت‌[2].

رام شدن حيوانات براى امام (ع)

(2) 71- روزى امام حسن عسكرى- 7- نزد اسب فروشى رفت (تا اسبى بخرد) اسب چموشى را آوردند كه هيچ كس نمى‌توانست نزديك آن بشود. از اين رو به قيمت ارزانى به امام- 7- فروختند. حضرت به غلامش دستور داد كه بر آن زين بگذارد. پس اسب آرام شد و هيچ حركتى نكرد. حيوان فروش اين را كه ديد گفت: فروشى نيست.

حضرت فرمود: اى غلام! برخيز، امام رفت. وقتى كه حيوان فروش آمد تا آن را بگيرد ناآرامى كرد و نزديك بود كه او را هلاك كند. حيوان فروش، خودش را به‌


[1] بحار الانوار: 25/ 139، حديث 11.

[2] بحار الانوار: 50/ 251، ضمن حديث 6.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 549
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست