responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 515

مرد و به خدمت امام صادق- 7- رسيدم، حضرت بدون اينكه بپرسم فرمود:

اى ابو محمّد! رفيقت به بهشت رفت‌[1].

ارسال دفتر به سوى امام رضا (ع)

(1) 15- ابو على بن راشد مى‌گويد: بارهايى را آوردم و فرستاده امام رضا- 7- آمد و قبل از اينكه به بارها نگاه كنم تا چيزى را به سوى آن حضرت بفرستم، گفت: امام رضا- 7- مى‌فرمايد: آن دفتر را پيش من بفرست.

در حالى كه در منزل هيچ دفتر نداشتم. برخاستم و در پى آن چيزى را كه درست نمى‌دانستم گشتم و چيزى پيدا نكردم. وقتى كه فرستاده بر مى‌گشت، گفتم بايست. پس رفتم ميان بارها را گشتم دفترى را يافتم كه پيش از آن اطلاعى از آن نداشتم مگر اينكه مى‌دانستم او راست مى‌گويد. پس آن دفتر را براى او فرستادم‌[2].

متنبه شدن عبد اللَّه بن نجاشى‌

(2) 16- عمار سجستانى مى‌گويد: عبد اللَّه بن نجاشى به عبد اللَّه بن حسن منقطع بود و به زيديّه قائل شده بود. اتفاق افتاد كه من با او به مكه رفتيم. او نزد عبد اللَّه بن حسن و من هم نزد امام صادق- 7- رفتم. بعد از آن مرا ملاقات كرد و به من گفت: از مولايت براى من اذن بگير پس به امام صادق- 7- گفتم: او از من خواسته از شما اجازه ملاقات بگيرم.

حضرت فرمود: به او اجازه بده. او آمد و امام از او پرسيد: چه چيزى تو را وادار كرد كه آن كار را كردى؟ به ياد مى‌آورى روزى را كه از مقابل عده‌اى گذشتى، آب ناودان به لباس تو ترشح كرد گفتى: نجس است و خود را با لباسهايت در نهر آبى انداختى و بچه‌ها جمع شدند و براى تو خنديدند.


[1] بحار الأنوار: 47/ 76، حديث 44.

[2] عيون اخبار الرضا: 2/ 221.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 515
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست