نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 475
تشنه شدم، ولى از آن حضرت، خجالت كشيدم كه آب بخواهم. پس حضرت
آبى خواست و جرعهاى از آن نوشيد و به من فرمود: ابو هاشم! بنوش، آب گوارا و خنكى
است و من هم نوشيدم.
بار ديگر تشنه شدم كه
امام به خادمش نظرى افكند و فرمود: نوشيدن از آب و سويق (آرد) و شكر بياور. و آب
را با آرد مخلوط كن و شكر بر آن بپاش. بعد به من فرمود: بخور اى فرمود: بخور اى
ابو هاشم! تشنگى را قطع مىكند[1].
طبابت شگفتآور امام
رضا (ع)
(1) 4- ابو هاشم
مىگويد: وقتى كه مأمون، رجاء بن ضحاك را فرستاد تا امام رضا- 7- را از
راه اهواز بياورد، نه از راه كوفه كه موجب فتنه شود، در اين هنگام، من در ايذج[2] بودم، وقتى
آن را شنيدم به اهواز آمدم و خدمت امام رسيدم و اين اولين ملاقات من بود. نيمه
تابستان بود و ايشان كسالت داشتند. به من فرمود:
براى من طبيبى بياور من
نيز طبيبى آوردم. و حضرت از او گياهى خواست.
طبيب گفت: در روى زمين
كسى را غير از تو نمىشناسم كه نام آن گياه را بداند، اين را از كجا فهميدى؟ مگر
اينكه آن گياه در اين وقت نمىرويد.
حضرت فرمود: پس براى من
نيشكر جستجو كن.
طبيب گفت: اين از اولى
سختتر است. و اكنون وقت نيشكر نيست و آن در زمستان مىرويد.
امام رضا- 7-
فرمود: بلكه آن دو گياه در همين زمين شماست و اكنون وجود دارند. با اين شخص به
شاذروان آب برو و از آن جا بگذر كه خرمنگاه جوى را خواهيد ديد، به سوى آن برويد،
در آن خرمنگاه، مردى سياه را مىيابيد، به او بگوييد: محل رويش نيشكر كجاست؟ و محل
رويش فلان گياه كجاست؟- كه ابو هاشم نام- آن گياه را فراموش كرده بود.