نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 474
- 7- كردند و گفتند: اى ولى خدا در زمين! چه فرمان
مىدهى تا انجام بدهيم؟ و اشاره به مأمون مىكردند. پس مأمون وقتى كه اين را شنيد،
غش كرد (چون با اشاره امام، مأمون نيز به سرنوشت مرد قبلى دچار مىگشت).
حضرت فرمود: بايستيد،
ايستادند. و بعد حضرت دستور داد بر روى مأمون آب ريختند و او به هوش آمد. باز آن
دو شير گفتند: آيا اجازه مىدهى كه او را هم به رفيقش ملحق كنيم؟
حضرت فرمود: نه؛ چون
براى خدا كارى است كه اجراى آن به دست اوست.
سپس فرمود: همان گونه كه
بوديد به جاى خود برگرديد. آنها نيز به متكا برگشتند و مانند اوّل (تبديل به) دو
تصوير شدند.
مأمون گفت: شكر خداى را
كه ما را از شرّ حميد بن مهران راحت كرد (مردى كه آن دو شير او را دريدند).
نجات يافتن كنيز از
سقط جنين
(1) 2- روزى مأمون به
امام رضا- 7- گفت: پدران تو علم گذشته و آينده را تا قيامت مىدانستند
و تو جانشين آنان هستى. اين كنيز، مورد علاقه من است و هيچ يك از كنيزانم را بر او
مقدم نمىكنم و چند بار حامله شده ولى سقط كرده و اكنون هم حامله مىباشد.
حضرت مدتى سر خود را
پايين انداخت و بعد فرمود: از سقط، نترس چون او سالم خواهد شد و پسرى به دنيا
خواهد آورد كه خيلى به مادرش شبيه است. و خداوند به او دو امتياز داده است؛ و آن
اينكه: در دست چپ و پاى راستش انگشت كوچكى است كه آنها بلند و كشيده شده نيستند.
پس آن كنيز پسرى را به
دنيا آورد و زنده ماند و همان گونه بود[1].
تدبير امام رضا (ع) در
رفع عطش
(2) 3- ابو هاشم جعفرى
روايت مىكند: در محضر امام رضا- 7- بودم كه