responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 469

حضرت فرمود: چرا آن را به ما نشان نمى‌دهى؟ آن مرد امتناع كرد و برگشت و فرداى آن روز، باز مرا به سوى آن مرد فرستاد و فرمود: به او بگو: آن را به چند مى‌فروشى؟ وقتى كه گفت به اين مقدار، آن را از او بخر.

روز بعد نزد او رفتم. گفت: آن كنيز را از اين مقدار، كمتر نمى‌دهم.

گفتم: در مقابل آن مقدار، خريدم.

آن مرد گفت: مال تو باشد. ولى آن مردى كه ديروز با تو بود چه كسى بود؟

گفتم: مردى از بنى هاشم بود.

پرسيد: از كدام بنى هاشم؟

گفتم: بيشتر از اين نمى‌دانم.

گفت: از حال اين كنيز به تو بگويم. او را از آن طرف مغرب خريده‌ام. زنى از اهل كتاب مرا ديد و گفت: اين كنيزى كه همراه توست از آن كيست؟

گفتم: آن را براى خود خريدارى كرده‌ام.

زن گفت: سزاوار نيست اين كنيز نزد شخصى مثل تو باشد، بلكه بايد نزد بهترين شخص روى زمين باشد و مدت كمى نزد او مى‌ماند تا اينكه پسرى از او زاده شود كه شرق و غرب زمين به او ايمان مى‌آورند.

هشام مى‌گويد: او را آوردم و بعد از مدت كمى، حضرت رضا- 7- را به دنيا آورد[1].

پيش‌بينى حوادث آينده‌

(1) 5- اسماعيل بن موسى روايت مى‌كند كه با امام كاظم- 7- به عمره مى‌رفتيم، در يكى از قصرهاى اميران پياده شديم. بعد كه دستور كوچ رسيد و محملها را بستند و بعضى از بانوان سوار شدند، امام هم در اطاقى بود، نزد درب اطاق آمد و گفت: پايين بياييد، پايين بياييد.


[1] عيون اخبار الرضا: 10/ 171، حديث 4. ارشاد مفيد: ص 345.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 469
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست