responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 468

- 7- را به بدى ياد مى‌كرد، پس چاقويى خريدم و با خود گفتم: به خدا سوگند! وقتى كه از مسجد بيرون آمد، او را خواهم كشت. به اين خاطر آن جا ماندم. ناگهان نامه‌اى از طرف حضرت ابو الحسن امام كاظم- 7- به اين مضمون به من رسيد: «به حقّى كه بر گردن تو دارم، از اخرس، دست بردار، چون خداوند نگهدار من است و مرا كفايت مى‌كند [او بعد از چند روز مرد][1].

سؤال على بن يقطين از امام كاظم (ع)

(1) 3- على بن يقطين روايت مى‌كند كه: خواستم به امام كاظم- 7- نامه‌اى بنويسم و از آن حضرت بپرسم: آيا مرد مى‌تواند در حال جنابت از نوره استفاده كند؟ قبل از اينكه من نامه بنويسم، نامه آن حضرت به من رسيد كه «نوره» جنب را تميزتر مى‌كند ولى وقتى كه مرد خضاب كرده و زن هم از خضاب استفاده نموده، با هم مجامعت نكنند[2].

مادر حضرت رضا (ع)

(2) 4- هشام بن احمر مى‌گويد: ابو الحسن اوّل- 7- (امام كاظم) به من فرمود: آيا مى‌دانى كه شخصى از مغرب آمده است؟

گفتم: نه.

فرمود: بلى، مردى از آنجا آمده است با هم سوار مركب شديم تا اينكه به او رسيديم. مردى را ديديم كه برده آورده است. گفتم: برده‌هايت را به ما عرضه كن.

پس نه كنيز به ما عرضه كرد و امام كاظم- 7- فرمود: ما به هيچ يك از اينها نيازى نداريم. مجددا فرمود: اگر باز دارى آنان را بر ما عرضه كن.

آن مرد گفت: ديگر كنيزى نزدم نيست.

حضرت فرمود: چرا هست، آنان را به ما نشان بده.

آن مرد گفت: به خدا سوگند! جز يك كنيز مريض، كسى را ندارم.


[1] بحار الانوار: 48/ 59، حديث 69.

[2] وسائل الشيعه: 1/ 499، حديث 3.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 468
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست