responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 45

بيايد. آمد و سلام كرد. گفتم بر ما باران بفرست. گفت: فلان ماه، و فلان روز مى‌فرستم».

راوى مى‌گويد: وقتى كه روز موعود رسيد نماز صبح را خوانديم، چيزى نديديم، نماز ظهر را نيز بجاى آورديم، باز هم باران نباريد، تا اينكه نماز عصر را خوانديم كه ابرها در آسمان پديدار شدند، خوشحال شديم و خنديديم. حضرت فرمود:

«به چه مى‌خنديد؟» گفتيم: همان گونه شد كه فرشته گفته بود. حضرت فرمود:

«بلى اين گونه حفظ كنيد»[1].

سزاى استهزاكنندگان‌

(1) 80- وقتى كه آيه «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ‌»[2] نازل شد، استهزاكنندگان پنج نفر بودند. پيامبر اكرم- 6- به اصحابش خبر داد كه خداوند شرّ آنها را كم خواهد كرد.

رسول خدا- 6- به خانه كعبه آمد، مردم طواف مى‌كردند و جبرئيل در طرف راست پيامبر قرار داشت. وقتى اسود بن مطلب عبور كرد، جبرئيل ورق سبزى را به صورت او انداخت، خداوند چشمش را كور كرد و اولادش را در ماتم او نشاند.

بعد اسود بن عبد يغوث گذشت، جبرئيل به شكم او اشاره كرد و او آنقدر آب خورد تا شكمش ورم كرد و مُرد.

وليد بن مغيره را ديد جبرئيل به زخمى كه در پايين پاى او بود، اشاره كرد آن زخم بزرگ شد و او را كشت.

عاص بن وائل آمد باز جبرئيل به باطن قدم او اشاره نمود و او سوار الاغش شد و به طرف طائف رفت، دردى او را گرفت و كشت.


[1] بحار: 18/ 15، حديث 40.

[2] سوره حجر، آيه 94.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 45
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست