responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 46

و حارث را ديد، به او اشاره كرد جراحتى پيدا كرد و مرد[1].

پيامبر 6 و فرستادگان كسرى‌

(1) 81- فيروز ديلمى از بازماندگان ياران سيف بن ذى يزن بود. و دست نشانده كسرى پادشاه ايران در يمن بود. كسرى به او نوشت: كسى را كه در حجاز ادعاى پيامبرى مى‌كند و به من نامه نوشته و اسم خود را جلوتر از اسم من نوشته و مرا به دينى غير از دين زرتشت مى‌خواند، بگير و پيش من بفرست.

فيروز نيز از يمن به مدينه آمد و خدمت پيامبر رسيد و گفت: بزرگ ما كسرى امر كرده كه تو را پيش او ببرم. پيامبر اكرم- 6- فرمود: خداى من نيز خبر داده كه پادشاه شما ديشب به دست پسرش كشته شد. بعد خبر رسيد كه شيرويه بر پدرش شوريده و او را در همان شبى كه پيامبر خبر داده بود كشته است.

براى همين، فيروز و تمام افرادش ايمان آوردند. وقتى عبسىّ ادعاى پيامبرى كرد. رسول خدا- 6- فيروز را فرستاد تا او را بكشد. او از بالاى ديوار رفت و سر مدعى نبوت را بريد[2].

مسلمان شدن ابو درداء

(2) 82- ابو درداء در جاهليت بتى را مى‌پرستيد عبد اللَّه بن رواحه و محمّد بن مسلمه كمين كردند، وقتى كه از خانه بيرون رفت، وارد شدند و بت او را شكستند.

هنگامى كه برگشت به همسرش گفت: چه كسى اين بت را شكسته. همسرش گفت: نمى‌دانم صدايى را شنيدم اما وقتى رفتم، فرار كرده بودند. سپس همسرش گفت: اگر از دست اين بت كارى ساخته بود نمى‌گذاشت او را بشكنند.

ابو درداء گفت: لباسم را بياور، لباسش را پوشيد و خارج شد تا خدمت پيامبر


[1] بحار: 18/ 240، حديث 87.

[2] بحار: 20/ 377، حديث 1.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 46
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست