نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 443
قصد ديدار امام صادق- 7- به سوى خانه او روانه شدم
وقتى به درب خانه رسيدم، مردمى بيرون آمدند كه خوش لباستر و خوشسيماتر از آنها
را نديده بودم.
خيلى با وقار و طمأنينه
بودند كأنه پرندهاى بر سر آنها بود. سپس خدمت حضرت رسيديم. امام براى ما حديث
گفت. از خانه كه بيرون آمديم پنج نفر با زبانهاى مختلف از عربى، فارسى، نبطى، حبشى
و سقلبى آن حديث را فهميدند، لذا به يك ديگر گفتيم: اين چگونه حديثى بود كه همه ما
آن را به زبان خود فهميديم؟
كسى كه زبانش عربى بود
گفت: با من عربى سخن گفت، فارسى گفت: فارسى فهميدم، حبشى گفت: او حبشى تكلم نمود.
سقلبى گفت: او فقط به زبان سقلبى سخن گفت. پس برگشتيم و جريان را براى حضرت بيان
كرديم.
حضرت فرمود: سخن يكى
بود، ولى با زبانهاى خودتان براى شما تفسير گرديد[1].
نجات دادن حيوانات از
مرگ
(1) 9- جابر مىگويد:
نزد امام صادق- 7- بودم. با آن حضرت، بيرون آمديم مردى را ديديم كه
بزغالهاى را خوابانده است تا ذبح كند و بزغاله فرياد مىزند.
امام فرمود: قيمت اين
بزغاله چقدر است؟
آن مرد گفت: چهار درهم.
پس حضرت چهار درهم را از جيبش در آورد و به او داد و فرمود: او را آزاد كن.
مىگويد: پس رفتيم،
ديديم كه «بازى» پرندهاى را دنبال مىكند و آن پرنده فرياد مىكشد. حضرت با
آستينش به باز اشاره كرد، پس پرنده را رها كرد و برگشت.