نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 442
صادق بردم و با خود فكر مىكردم كه چه مقدار از آن مال را به
آن حضرت بدهم.
وقتى كه به خدمتش رسيدم،
غلامى را صدا كرد و طشتى در آن طرف خانه؟؟؟ بود. به غلام فرمود آن طشت را بياورد.
مشغول حرف زدن شد تا اينكه طشت آورده شد.
دينارها از لبههاى طشت
ريختند تا اينكه ميان من و او حايل شدند. آنگاه متوجه من شد و فرمود: آيا خيال
مىكنيد كه ما به آنچه در دست شماست محتاج هستيم؟ ما آنها را مىگيريم تا اينكه
شما را پاك نماييم[1].
لزوم وصيت قبل از مرگ
(1) 7- صفوان مىگويد: نزد
ابو عبد اللَّه- 7- بودم كه غلامى آمد و گفت: مادرم مرد.
حضرت فرمود: چگونه مرد؟
گفت: در حالى كه رويش
پارچه كشيده بود، او را ترك نمودم.
حضرت برخاست و به خانه
او رفت و ديد آن زن نشسته است. به پسرش گفت:
نزد مادرت برو و آنچه را
از غذا مىخواهد به او بده.
پس غلام گفت: اى مادر!
به چه چيز ميل دارى؟
گفت: به كشمش پخته.
حضرت فرمود: براى او
بشقاب بزرگى از كشمش بياور. آن زن از آن خورد بعد از آن، حضرت فرمود: به مادرت
بگو: فرزند رسول خدا دم درب است و مىگويد:
وصيت كن، پس وصيت كرد و
فوت نمود.
صفوان مىگويد هنوز
برنخاسته بوديم كه حضرت بر او نماز خواند و دفن نمودند[2].
تكلم امام صادق (ع) به
زبانهاى مختلف
(2) 8- ابان بن تغلب
مىگويد: صبح زود از خانه خودم در مدينه بيرون آمدم و به