responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 43

مى‌پخت. در حضور پيامبر حرف او به ميان آمد. حضرت فرمود: «او اهل آتش است!».

هنگامى كه جنگ در گرفت، اين شخص در جنگ زخمى شد، سرانجام تيرى كشيد و خود را از بين برد.

پيامبر اكرم- 6- فرمود: «گواهى مى‌دهم كه من فرستاده خدا و بنده او هستم»[1].

مردى كه با چشم شيطان مى‌نگرد

(1) 77- ابن عبّاس مى‌گويد: پيامبر در سايه سنگى نشسته بود، نزديك بود سايه برگردد فرمود: «الآن مردى مى‌آيد كه با چشم شيطان مى‌نگرد؛ وقتى آمد با او سخن نگوييد».

چيزى نگذشت كه مرد زرد چهره‌اى آمد. رسول خدا- 6- به او گفت: «چرا با رفقايت به من ناسزا مى‌گفتيد؟!».

مرد گفت: نه ما اين كار را نكرديم. بعد گفت: اجازه بده آنها را پيش شما بياورم. آنان آمدند و به خدا قسم خوردند كه چنين چيزى نگفته‌اند. در اين هنگام اين آيه نازل شد:

يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ‌[2].

در روز قيامت نيز مثل امروز قسم مى‌خورند[3].

عبّاس عموى پيامبر 6 در جنگ بدر

(2) 78- وقتى عبّاس؛ عموى پيامبر 6 در جنگ بدر اسير شد، او را به بند كشيدند. آن شب، حضرت از صداى ناله عباس نتوانست بخوابد. هنگامى كه قضيّه را براى پيامبر گفتند، حضرت فرمود: «صداى عباس را در بند مى‌شنيدم». عباس را


[1] بحار: 18/ 111، حديث 16.

[2] سوره مجادله، آيه 18.

[3] بحار: 18/ 111، حديث 17.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست