responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 378

حضرت فرمود: شخصى را به من معرفى كن كه او را براى شما امير گردانم من هم يكى از اهل گروه را به او معرفى كردم.

بعد از آن گفتيم: ما چاهى داريم كه هنگام زمستان، آب آن زياد مى‌شود و ما گرد آن جمع مى‌شويم ولى در تابستان آبش كم مى‌گردد و ما مجبور مى‌شويم كه از آب چاههاى قبيله‌هاى همجوار استفاده كنيم. و اكنون كه ما اسلام آورده‌ايم و اطرافيان ما با ما دشمن هستند، پس از خدا بخواه كه ما را در تابستان نيز از آب چاهمان بى‌بهره نگرداند تا ما اطراف او جمع شويم و به سوى آبهاى ديگر، پراكنده نگرديم.

آنگاه حضرت هفت سنگريزه خواست و آنها را به دستش ماليد و بر آنها دعا خواند، سپس فرمود: اين سنگ ريزه‌ها را ببريد و هنگامى كه به چاه خود رسيديد «بسم اللَّه» بگوييد و يك دفعه آنها را در چاه بيندازيد.

زياد مى‌گويد: آنچه حضرت فرموده بود، ما انجام داديم و به بركت رسول خدا- 6- ديگر نتوانستيم به قعر چاه نگاه كنيم‌[1].

ثواب وضو، خواندن نماز و انجام مناسك حجّ‌

(1) 15- امام باقر- 7- روايت مى‌كند كه: روزى رسول خدا- 6- نماز صبح را با يارانش خواند و بعد از نماز، با آنان نشست و گفتگو نمود تا اينكه خورشيد طلوع كرد و مردم يكى بعد از ديگرى رفتند تا اينكه دو نفر ماند؛ يكى انصارى و ديگرى ثقفى.

حضرت به آن دو مرد فرمود: من فهميدم كه شما سؤالى داريد كه مى‌خواهيد آن را بپرسيد. اگر خواستيد مى‌توانم قبل از اينكه شما بپرسيد من از آن خبر دهم و اگر مى‌خواهيد خودتان بپرسيد.

گفتند: بلكه شما خبر دهيد اى رسول خدا! زيرا اين براى نابينا روشن‌تر و از


[1] بحار الانوار: 5/ 18، حديث 34.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 378
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست