responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 357

وصيت يكى از شيعيان‌

(1) 7- بدر؛ غلام احمد بن حسن مى‌گويد: به منطقه «جبل» رفتم و من در آن وقت به امامت قائل نبودم تا اينكه يزيد بن عبد الملك (كه يكى از دوستداران امام حسن عسكرى بود) از دنيا رفت. در مرض موتش، وصيت كرد كه اسب، شمشير و كمربند مرا به امام من بدهيد.

لذا من از «اذكوتكين»[1] ترسيدم كه اگر آن چيزها را به او ندهم به من آسيب برساند. از اين رو اسب، شمشير و كمربند را به او سپردم و پيش خود، آنها را هفتصد دينار قيمت كردم اما به كسى چيزى نگفتم. تا اينكه نامه‌اى به اين مضمون از طرف عراق به من رسيد كه: هفتصد دينار ما را از بابت قيمت اسب، شمشير و كمربند بفرست‌[2].

ممنوعيت زيارت كاظمين (ع)

(2) 8- على بن محمّد مى‌گويد: زيارت قبر كاظمين و امام حسين- :- ممنوع گرديد. اما بعد از چند ماه دو مرد شيعه به زيارت آنها رفتند. اما وزير باقطانى آنها را دستگير و شكنجه نمود.

پس امام- 7- به خادمش فرمود: برو و به بنى فرات و اهل برس بگو كه قبور كاظمين- 8- را زيارت نكنيد؛ چون خليفه دستور داده است هر كس آنها را زيارت كند، دستگير و به زندان بيفكند[3].

مژده امام زمان (عج)

(3) 9- «نسيم» خادم امام حسن عسكرى- 7- مى‌گويد: بعد از ده روز


[1]« اذكوتكين» يكى از فرماندهان بزرگ، در زمان معتضد عباسى بود.

[2] كافى: 1/ 522، حديث 16.

[3] بحار: 51/ 312، حديث 36.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 357
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست