نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 354
مادرش برگرداندم. هنگامى كه امام زمان- 7- متولد
شد، پاك و ختنه شده بود. و بر بازوى راست او: جاءَ الْحَقُّ وَ
زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً نوشته شده بود[1].
استوارى حجّت خداوند
(1) 2- سيّارى[2] از نسيم و
ماريه روايت مىكند كه آن دو گفتند: وقتى كه امام زمان- عجّل اللَّه تعالى فرجه
الشريف- از مادر متولد شد، روى دو زانو افتاد و انگشت سبّابهاش را به سوى آسمان
بلند كرد و عطسهاى نمود و آنگاه فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ و صلّى اللَّه
على محمّد و آله، عبدا داخرا للَّه غير مستنكف و لا مستكبر [و لا مستحسر]».
سپس فرمود: ستمگران،
گمان مىكنند كه حجّت خدا از بين خواهد رفت. و اگر اجازه داشتيم كه سخن بگوييم، شك
و ترديد از ميان مىرفت[3].
خاتم اوصيا (ع)
(2) 3- ابو نصر خادم
مىگويد: بر امام زمان- عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف- وارد شدم در حالى كه وى در
گهواره بود. به من فرمود: براى من صندل قرمز بياور. پس من هم آوردم. آنگاه فرمود:
آيا مرا مىشناسى؟
گفتم: آرى، تو سرور و
فرزند سرورم هستى.
فرمود: من از اين سؤال
نكردم.
گفتم: پس برايم بيان كن.
فرمود: من خاتم اوصيا
هستم و خداوند توسط من بلا را از اهلم و شيعيانم دفع خواهد كرد[4].