نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 353
حكيمه خاتون مىگويد: ناگهان نورى پرتو افكند و حضرت مهدى-
عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف- را ديدم كه رو به قبله سجده كرده است. او را
گرفتم. امام حسن عسكرى- 7- صدا زد: اى عمّه! فرزندم را نزد من آور.
(1) مىگويد: پيش امام-
7- بردم. حضرت زبانش را در دهان فرزندش گذاشت و روى زانويش نشاند و
فرمود: اى فرزند من! به اذن خدا سخن بگو.
حضرت مهدى- عجّل اللَّه
تعالى فرجه الشريف- شروع به سخن كرد و فرمود:
و درود خدا بر محمّد
مصطفى، على مرتضى، فاطمه زهرا، الحسن و الحسين، على ابن الحسين، محمّد بن على،
جعفر بن محمّد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمّد بن على، على بن محمّد و پدرم حسن
بن على.
حكيمه خاتون مىگويد: در
اين حال پرندگانى سبز بر ما سايه افكندند. و امام حسن عسكرى- 7- به يكى
از آنها اشاره كرد و صدا نمود و فرمود: اين را بگير و محافظتش نما تا اينكه خداوند
به او اجازه قيام دهد. و خداوند پشتيبان اوست.
حكيمه خاتون مىگويد: به
امام- 7- گفتم اين پرنده و پرندگان ديگر چه بودند؟
فرمود: اين يكى جبرئيل
بود و آنها نيز ملائكه رحمت. آنگاه فرمود: اى عمه! اين كودك را به مادرش برگردان
تا اينكه چشمش روشن شود. و غمگين نباش و بدان كه وعده خداوند حق است. و بسيارى از
مردم نمىدانند. من هم وى را به
[1] يعنى:« و ما اراده كرديم كه بر مستضعفين زمين
منت نهاده و آنان را پيشوايان و وارثين زمين قرار دهيم. و در زمين به آنها قدرت و
تمكين بخشيم و به چشم فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از آن بيمناك بودند،
نمايان سازيم».( سوره قصص، آيه 4- 6).
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 353