نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 339
حرف من براى اين نيست كه تو را دفع كنم. و صد دينار به او
داد.
مىگويد: سپس رو كرد و
گفت: اما آن دينارهايى را كه خودت را از آنها محروم ساختهاى، تو نيازمندترين فرد
به آنها هستى. و درست هم مىفرمود؛ چون پسرم جاى دفن آنها را مىدانست به سراغ
آنها رفت و بعد از اينكه دينارها را گرفت، گريخت. و من هيچ بهرهاى از آنها نبردم[1].
مهر بر سنگريزه
(1) 7- ابو هاشم جعفرى
مىگويد: نزد ابو محمّد امام حسن عسكرى- 7- بودم كه مردى از اهل يمن
اجازه ورود خواست و وارد شد. مردى بلند قد و تنومند بود بر امام- 7-
سلام ولايت نمود. با خودم گفتم: اى كاش! مىدانستم اين شخص كيست؟
آنگاه امام- 7- فرمود: او از فرزندان زن عرب صاحب سنگريزهاى است كه پدرانم به آنها مهر
زدهاند. پس امام- 7- سنگريزهاى را بيرون آورد كه در يك طرف آن جاى
صافى بود. مهر خويش را بر آن زد و نام مبارك «الحسن بن على» بر آن نقش بست. آن مرد
يمنى برخاست و گفت: «رحمت و بركت خدا بر شما باد اى اهل بيت پيامبر!».
پس نام او را پرسيدم.
فرمود: نامش «مهجع بن صلت بن عقبة بن سمعان بن غانم بن ام غانم» است. و او هم زنى
بود يمنى و صاحب سنگريزهاى است كه امير المؤمنين- 7- به آن مهر زده
است. و صاحبان سنگريزهها سه نفر زن بودند؛ يكى او بود كه كنيهاش ام غانم است. و
دوّمى ام الندى حبابه؛ دختر جعفر والبيّه.
و نام اولى «سعاد» از
قبيله بنى سعد بن بكر بن عبد مناف بود. و نام سوّمى نيز ام سليم بود. و مىتوانست
كتاب بخواند[2].