نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 337
فرمود: آيا بعد از اتمام حجّت به آنجا برمىگردى؟
گفتم: آرى.
(1) فرمود: تو بعد از صد
و هفتاد روز، به گرگان مىرسى. و اوّل روز جمعه سه روز گذشته از ماه ربيع الآخر به
آنجا وارد مىشوى. به آنها بگو كه من هم آخر همان روز، آنجا مىآيم. برو، خدا تو و
آنچه با خود دارى سالم نگهدارد. و بر خانوادهات وارد مىشوى و براى پسرت، شريف
فرزندى متولد مىشود، اسمش را صلت بن شريف بن جعفر بن شريف بگذار. و خداوند او را
بزرگ مىگرداند و از دوستان ما خواهد شد.
گفتم: يا بن رسول
اللَّه! ابراهيم بن اسماعيل جرجانى از شيعيان توست و بين دوستانت بسيار معروف است.
و هر سال بيشتر از صد هزار درهم به آنها مىدهد.
فرمود: خدا از ابراهيم
بن اسماعيل، بخاطر رفتارش با شيعيان ما، راضى است و گناهان او را بخشيده و فرزند
سالمى به او روزى كرده است كه حق را مىگويد.
به او بگو: كه حسن بن
على گفت: نام پسرت را «احمد» بگذار.
سپس نزد آن حضرت بر گشتم
و مناسك حج را انجام دادم. و خدا مرا سالم نگهداشت تا اينكه روز جمعه، اول ماه
ربيع الآخر، در ابتداى روز همچنان كه امام فرموده بود به گرگان رسيدم. و دوستان و
آشنايان براى ديدار من آمدند. به آنها گفتم كه امام حسن عسكرى- 7- وعده
داده است كه تا آخر همين روز، اينجا بيايد، پس آماده شويد تا سؤالها و حوايج خود
را از او بخواهيد.
همين كه نماز ظهر و عصر
را خواندند، در خانه من اجتماع كردند. به خدا قسم! چيزى نفهميديم مگر اينكه امام-
7- آمد و وارد خانه شد. و اوّل او بر ما سلام كرد، سپس ما به استقبالش
رفتيم و دستش را بوسيديم.
سپس فرمود: من به جعفر
بن شريف وعده داده بودم كه آخر همين روز به اينجا بيايم. نماز ظهر و عصر را در
سامرّا خواندهام و به سوى شما آمدم تا تجديد عهد نمايم. و اكنون در خدمت شما هستم
و حاضرم تمام سؤالها و حوايج شما را برآورده سازم.
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 337